معنی بازسازی

فرهنگ معین

بازسازی

(حامص.) دوباره ساختن آن چه از بین رفته یا خراب شده است و یا مطلوب و مناسب نیست.

حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

بازسازی

ترمیم، تعمیر، مرمت، نوسازی،
(متضاد) تخریب، ویران سازی، ویرانگری

فارسی به انگلیسی

بازسازی‌

Mend, Mending, Overhaul, Reconstruction, Redevelopment, Reformation, Regeneration, Rehabilitation, Remake, Renewal, Repair, Restoration

فارسی به ترکی

معادل ابجد

بازسازی

88

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری