معنی بازیکنی در تیم استقلال

حل جدول

بازیکنی در تیم استقلال

بختیار رحمانی

هاشم بیگ زاده


بازیکنی در تیم استقلال خوزستان

ایوب کلانتری


سرمربی تیم استقلال

مظلومی


گلر تیم استقلال

محسن فروزان


هافبک تیم استقلال

امید نورافکن

ابراهیمی


مهاجم تیم استقلال

قربانی

ارسلان مطهری

یعقوب کریمی


بازیکن تیم استقلال

مهدی مهدی‌پور


بازیکنی در تیم آرسنال

ویلشر


بازیکنی در تیم بارسلونا

آندرس اینیستا


بازیکنی در تیم چلسی

پدرو رودریگز

لغت نامه دهخدا

استقلال

استقلال. [اِ ت ِ] (ع مص) برداشتن و بلند کردن. || بلند برآمدن. به جای بلند آمدن. یقال: استقل ّ الطائر فی طیرانه. || بلند و دراز شدن گیاه. || رفتن. || کوچ کردن قوم. || رخت برگرفتن. (منتهی الارب). || استقلال حمول البین، برگرفتن خوان طعام از پیش مردمان. || استبداد. ضابط امر خویش بودن. (تاج العروس). بخودی خود به کاری برایستادن. (تاج المصادر بیهقی). بخود بکاری ایستادن بی شرکت غیری. (غیاث): از شغل هایی که بدیشان مفوض بود که جز بدیشان راست نیامدی و کس دیگر نبود که استقلال آن داشتی استعفا خواستند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 334). روزی او را گفتند فلان مقدم را حق رسید و فرزندان او به حد استقلال نرسیده اند. (کلیله و دمنه). || طاقت آوردن. تاب آوردن. (تاج العروس). || اندک شمردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (غیاث). || کم کردن. || خشم گرفتن. || لرزه گرفتن کسی را. (منتهی الارب).

معادل ابجد

بازیکنی در تیم استقلال

1376

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری