معنی بازیکن میانی تیم آلمان
حل جدول
دراکسلر
بازیکن میانی
هافبک
بازیکن تیم ملی آلمان
ماریو گوتسه
بازیکن اسبق تیم ملی آلمان
آندریاس مولر
بازیکن خط میانی فوتبال
هافبک
میانی
وسطی
اوسط
لایی
بازیکن تیم الشحانیه
زهیوی
بازیکن تیم شارلوا
کاوه رضایی
لغت نامه دهخدا
میانی. (ص نسبی) منسوب به وسط. منسوب به میان. آن که یا آنچه نسبت به میان دارد. || هرچیزکه در وسط و میان واقع شود. وسطی. || (اِ) قسمت وسطای غلاف تخم نباتات. (ناظم الاطباء). || واسطهالعقد. (از یادداشت مؤلف):
در صدر خردمندان بی فضل نه خوب است
چون رشته ٔ لؤلؤ که بود سنگ میانیش.
ناصرخسرو (دیوان چ دانشگاه ص 296).
فرهنگ عمید
وسطی،
فارسی به عربی
تدخل، توسط، فی، متوسط، مرکزی، وسط
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منسوب به میان: وسطی، وسط میانه: در صدر خردمندان بی فضل نه خوبست چون رشته لولو که بود سنگ میانیش. (ناصرخسرو)
فارسی به آلمانی
In
معادل ابجد
773