معنی بازیگرهالیوودی فیلم اقتباس
حل جدول
کریس کوپر
بازیگر فیلم اقتباس
کریس کوپر
بازیگرهالیوودی فیلم تام هورن
استیو مک کوئین
فارسی به عربی
اقتباس، تبنی، تکیف
عربی به فارسی
ذکر , نقل قول , احضار , احضار به بازپرسی , تقدیرازخدمات , تقدیررسمی , بیان , ایراد , اقتباس , عبارت , مظنه , نقل کردن , مظنه دادن , نشان نقل قول
اصطلاحات سینمایی
در حالت کلی هر اثری در قالب یک رسانه خاص که بر اساس اثری در رسانه ای متفاوت شکل می گیرد را اقتباس گویند. اقتباس های سینمایی را می توان بر اساس نمایش نامه، رمان، داستان کوتاه، وقایع تاریخی، زندگی نامه ها و گاه حتی شعر یا تصنیف ساخت.اقتباس هم می تواند آزاد باشد (Loose Adaptation) و در آن حال و هوای کلی اثر، بخشی از آن، شخصیتی، یا حتی یک عنوان حفظ گردد و هم می تواند کاملا وفادارانه باشد و در آن داستان اصلی، شخصیت ها و حتی گفت و گوها را تا حد ممکن حفظ کرد.آثار سینمایی درخشانی از روی آثار ادبی به ویژه رمان های محبوب و پر فروش ساخته شده اند، از همین رو برخی جشنواره های سینمایی جایزه متفاوتی را برای فیلم نامه های اقتباسی در نظر گرفته اند. بسیاری از محبوب ترین فیلم های تاریخ سینما بر اساس رمان های پر فروش ساخته شده اند، آثاری مانند بر باد رفته (1939- Gone With The) بر اساس رمانی از مارگارت میچل (Margaret Mitchell) و پدر خوانده (1972- Godfather) بر اساس رمانی از ماریو پوزو (Mario Puzo). در هر دو مورد کتاب هایی نه چندان قوی، اما دارای خط داستانی جذاب به دست فیلم سازانی توانمند به فیلم هایی مهم و مطرح و با عمقی بیش تر از اصل کتاب بدل شده اند. با هر چه بیشتر ریشه دار شدن اقتباس های ادبی در سینما رابطه تنگاتنگی بین سینما و ادبیات در حال شکل گیری است.
لغت نامه دهخدا
اقتباس. [اِ ت ِ] (ع مص) فراگرفتن آتش. (تاج المصادر بیهقی). آتش گرفتن، چرا که مصدر است مأخوذ از ماده ٔ قبس که بفتحتین بمعنی آتش پاره است. (آنندراج) (غیاث اللغات). گرفتن آتش. (ترجمان القرآن). || نور گرفتن. (غیاث اللغات) (آنندراج). گرفتن روشنائی. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل): بر ضمیر خورشیداقتباس سخن شناس... مخفی نخواهد بود. (حبیب السیر). || فراگرفتن علم. (تاج المصادر بیهقی). دانش گرفتن. (ناظم الاطباء).گرفتن علم. (ترجمان القرآن). علم آموختن از کسی. (آنندراج). || دانش دادن. || فایده گرفتن. || فایده دادن. (ناظم الاطباء). || (اصطلاح بدیع) اندکی از قرآن یا حدیث در عبارت خود آوردن بی اشارت. (غیاث اللغات از کنزاللغات) (آنندراج). و جایز است تغییر آن برای وزن شعر یا امری دیگر. (آنندراج). اقتباس آن است که نثر یا نظم متضمن گردد چیزی از قرآن یا حدیث را چون:
و ان تبدلت بنا غیرنا
فحسبنا اﷲ و نعم الوکیل.
؟ (از تعریفات).
ایام، خط بگرد رخ دلستان کشید
لم تفلحوا بناصیه ٔ انس و جان رسید.
خاقانی (از آنندراج).
نقد عمر زاهدان در توبه از می شد تلف
قل لهم ان تنتهوا یغفر لهم ما قد سلف.
خاقانی (از آنندراج).
دراین بیت، الذین کفروا را به لفظ لهم بدل کرده است. (آنندراج).
- اقتباس کردن، ازکسی فایده و دانش گرفتن و پیروی او در دانش و علم کردن. (ناظم الاطباء).
فرهنگ معین
گرفتن، اخذ کردن، آموختن، آوردن آیه ای از قرآن یا حدیثی در نظم و نثر، گرفتن مطلب از کتاب یا رساله ای. [خوانش: (اِ تِ) [ع.] (مص م.)]
فرهنگ عمید
نقل کردن و گرفتن مطلبی از کسی یا جایی با تغییر دادن آن برای پدید آوردن اثر جدید،
دانش فراگرفتن از کسی،
فایده گرفتن از کسی،
(ادبی) در بدیع، آوردن آیۀ قرآن یا مضمونی از احادیث در نظم و نثر بدون اشاره به اینکه از کجا نقل شده،
فرهنگ فارسی هوشیار
فرا گرفتن آتش، روشنائی
مترادف و متضاد زبان فارسی
اخذ، گرفتن، آموختن، فراگیری، یادگیری
فرهنگ فارسی آزاد
اِقْتِباس، نور گرفتن، آتش و حرارت گرفتن، بهره مند شدن، دانش فرا گرفتن،
فارسی به ایتالیایی
plagio
معادل ابجد
1036