معنی بازیگر خانم سریال زمانی برای عاشقی
حل جدول
نفیسه روشن
کارگردان سریال زمانی برای عاشقی
محمدحسین لطیفی
بازیگر خانم سریال شیوع
لاله اسکندری
بازیگر خانم سریال وفا
هانیه توسلی
بازیگر خانم سریال چمدان
شهره لرستانی
بازیگر خانم سریال کیمیا
شریفی نیا
بازیگر خانم سریال اغما
نفیسه روشن
بازیگر خانم سریال تنگنا
غزاله نظر
بازیگر خانم سریال دل
مقانلو
بازیگر خانم
آشا محرابی
بازیگر خانم سریال معمای شاه
آرام جعفری
لغت نامه دهخدا
عاشقی. [ش ِ] (حامص) عمل عاشق. شیفتگی. دلدادگی. عشق ورزیدن:
عاشقی پیداست از زاری دل
نیست بیماری چو بیماری دل.
مولوی.
ز چشم خلق فتادم هنوز و ممکن نیست
که چشم شوخ من ازعاشقی حذر گیرد.
سعدی.
نازپرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه ٔ رندان بلاکش باشد.
حافظ.
عاشقی.[ش ِ] (اِخ) میرعلیشیر آرد: مولانا عاشقی از شهر هرات بود و قصیده را پخته میگفت از جمله اشعار اوست:
این منظری که طاق چو ابروی دلبر است
از خاک برگرفته ٔ دارای کشور است.
که در تعریف عمارت آق سرای که به دستور بوسعید بنا شده است سرود. (مجالس النفائس ص 41).
زمانی
زمانی. [زَ] (ص نسبی) منسوب به زمان. آنچه به زمان منسوب میشود. درشاهد زیر منسوب به زمان بمعنی وقت است:
دیدن آن پرده مکانی نبود
رفتن آن راه زمانی نبود.
نظامی.
- ساعت زمانی. رجوع به ساعت زمانی و زمان شود.
فرهنگ عمید
عاشق بودن، شیفتگی، دلدادگی: نازپرورد تنعم نبرد راه به دوست / عاشقی شیوۀ رندان بلاکش باشد (حافظ: ۳۲۶)،
معادل ابجد
2034