معنی بازیگر خانم سریال مرگ تدریجی یک رویا

حل جدول

واژه پیشنهادی

عربی به فارسی

تدریجی

تدریجی , اهسته , قدم بقدم پیش رونده , شیب تدریجی و اهسته

فارسی به عربی

تدریجی

بطیی، تدریجی، لایدرک

لغت نامه دهخدا

تدریجی

تدریجی. [ت َ] (ص نسبی) منسوب به تدریج.
- تدریجی کردن کاری را، عملی را به آهستگی و دوام انجام دادن.
- عمل تدریجی، کاری که به آرامی و آهستگی و کم کم اجرا شود. (ناظم الاطباء). مقابل دفعی.

معادل ابجد

بازیگر خانم سریال مرگ تدریجی یک رویا

2366

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری