معنی بازیگر زن فیلم اشباح

حل جدول

بازیگر زن فیلم اشباح

مهتاب کرامتی


بازیگر فیلم اشباح

امیر علی دانایی، مهتاب کرامتی، حسن معجونی، مهدی سلطانی


اشباح

فیلمی از داریوش مهرجویی


کارگردان فیلم اشباح

داریوش مهرجویی


بازیگر زن فیلم جینگو

نیلوفر خوش خلق


بازیگر زن فیلم صورتی

فقیهه سلطانی


بازیگر زن فیلم کلاف

لیلا اوتادی

لغت نامه دهخدا

اشباح

اشباح. [اَ] (ع اِ) ج ِ شبح. کالبدها. (از منتهی الارب) (دَهار). شخص ها یعنی بدنها و جسمها. (غیاث). || سایه ها. || سیاهی ها که از دور دیده میشود. || سیاهی و هیأتی که از دور بنظر آید:
نقد عشق از سرای ارواح است
نه ز اشخاص و شکل و اشباح است.
سنائی.
و از ضرب رماح دوسر، و طعن گرز و شمشیر ارواح از اشباح دوری جسته خاک معرکه با خون دلیران می آمیخت. (روضه الصفا ج 2).
همیشه تا بود افلاک مرکز انجم
همیشه تا بود ارواح قوت اشباح.
؟
|| اسماء اشباح. رجوع به شبح شود. || مواشی.


اشباح المعلقة

اشباح المعلقه. [اَ حُل ْ م ُ ع َل ْ ل َ ق َ] (ع اِ مرکب) (الَ...). سهروردی در حکمهالاشراق این اصطلاح را بکار برده است. رجوع به اشباح المجرده شود.

فرهنگ معین

اشباح

جمع شبح، کالبدها، تن ها، سایه ها، سیاهی ها که از دور دیده شود. [خوانش: (اَ) [ع.] (اِ.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

اشباح

(تک: شبح) تن ها، تاردیسان (تاردیس شبح)، سایه ها، سیاهی ها: سیاهی از دور (اسم) جمع شبح. تنها کالبدها، سایه ها، سیاهیها که از دور دیده شود.

فرهنگ عمید

فرهنگ فارسی آزاد

اشباح

اَشْباح، تن ها، کالبدها، سایه ها، سیاهی ها که از دور دیده شود (مفرد: شَبَح)،

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

بازیگر زن فیلم اشباح

769

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری