معنی بازیگر سریال قلب یخی

حسین یاری، شریفی نیا، نسرین مقانلو

حسین یاری، سامیه لک، شریفی نیا، نسرین مقانلو، حمید فرخ نژاد، حمید گودرزی، امین حیایی، الناز شاکردوست، آشا محرابی

مازیارفلاحی

مازیار فلاحی

سامان مقدم

مقانلو

محمدحسین لطیفی

نوعی بستنی

یخی. [ی َ] (حامص) چگونگی یخ. یخ بودن. نهایت سردی: دهن به این یخی دیده (یا آفریده) نشده است. (یادداشت مؤلف). || (ص نسبی) هرچیز منسوب به یخ: بازیهای یخی، قالبهای یخی، توده های یخی. (یادداشت مؤلف). || یخ فروش. آنکه یخ فروشد. که فروختن یخ پیشه دارد. (یادداشت مؤلف).

قلب. [ق َ] (اِخ) آبی است به حره ٔ بنی سلیم. (منتهی الارب).

قلب. [ق َ ل َ] (ع اِمص) برگشتن لب. (اقرب الموارد). برگشتگی لب. (منتهی الارب) (آنندراج).

یخ‌زده، منجمد: گوشت یخی،
از جنس یخ: مجسمهٴ یخی،
(صفت نسبی، اسم) یخ‌فروش،
(اسم) ‌نوعی بستنی،

متجمد

بدیل، تزییف، قلب، مزور، وسط

(صفت) یخ فروش فروشنده یخ

1293