معنی بازیگر فقید سریال آرام می گیریم
حل جدول
جوهرچی
بازیگر فقید سریال نرگس
پوپک گلدره
بازیگر فقید سریال روزگار قریب
حسین پناهی
بازیگر فقید سریال روزی روزگاری
جمشید لایق
بازیگر فقید سریال ترانه مادری
هماروستا
هما روستا
بازیگر فقید سال94
هما روستا
بازیگر فقید مختارنامه
رضا خندان
بازیگر فقید هزاردستان
گرجی
بازیگر فقید نقش اول سریال فراری
دیو جانسن
بازیگر فقید سریال امام علی(ع)
مهدی فتحی
بازیگر خانم فقید سریال هفت سنگ
پروین میکده
واژه پیشنهادی
روح الله سهرابی
لغت نامه دهخدا
فقید. [ف َ] (ع ص) گم کرده شده. مات غیر فقید و لاحمید؛ یعنی بمرد و کسی پروای آن نکرد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). در تداول امروز، برای مرده ای که بخواهند از او به احترام یاد کنند به کار برند. (یادداشت مؤلف).
- فقیدالمثل، بی مثل وعدیم النظیر. (غیاث) (آنندراج).
فرهنگ عمید
ساکت، خاموش،
بیحرکت،
[مجاز] امن،
راحت: زندگی آرام،
(اسم مصدر) آرامش، راحتی، چو دشمن به دشمن بُوَد مشتغل / تو با دوست بنشین به آرام دل (سعدی۱: ۷۷)،
(قید) آهسته،
(بن مضارعِ آرامیدن و آرمیدن) = آرمیدن
آرامشدهنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): دلارام،
(اسم مصدر) [قدیمی] قرار، سکون: ز بس نالهٴ چنگ و نای و رباب / نبُد بر زمین جای آرام و خواب (فردوسی۷: ۲۷۴)،
(اسم) [قدیمی] استراحتگاه،
۱۱. [قدیمی] آرامشدهنده،
* آرامآرام: (قید) آهستهآهسته،
* آرام شدن: (مصدر لازم)
آرام گرفتن،
آرمیدن،
فرونشستن خشم و اضطراب،
* آرام کردن: (مصدر متعدی) آرامش دادن، آسوده کردن، آرام ساختن،
* آرام گرفتن: (مصدر لازم) آرامش یافتن، آسودن، آرام شدن،
* آرام یافتن: (مصدر لازم)
آرامش یافتن،
آرام شدن،
آرام گرفتن،
برآسودن،
معادل ابجد
1307