معنی بازیگر فیلم تاکسی نارنجی
حل جدول
جسن پور شیرازی
علی دهکردی
بازیگر فیلم نارنجی پوش
همایون ارشادی
میترا حجار، همایون ارشادی، لیلا حاتمی، حامد بهداد، طناز طباطبایی
تاکسی متر
مسافت سنج تاکسی
واژه پیشنهادی
ابراهیم وحیدزاده
ترکی به فارسی
تاکسی
لغت نامه دهخدا
تاکسی. (فرانسوی، اِ) کلمه ٔ فرانسه متداول در زبان فارسی است و اختصار کلمه ٔ «تاکسی -اتو» میباشد. اتومبیل کرایه که در داخل شهرها مسافران را از نقطه ای به نقطه ٔ دیگر برد.
نارنجی
نارنجی. [رَ / رِ] (ص نسبی) هر چیزی که به رنگ پوست نارنج باشد. (ناظم الاطباء). زرد که کمی به سرخی زند. زرد مایل به سرخی. به رنگ پوست نارنج از برون سوی:
آنکه بر پیر کند موزه ٔ نارنجی عیب
تا نکرده ست به پا بر ویش انکاری هست.
نظام قاری.
فرهنگ معین
[فر.] (اِ.) اتومبیل کرایه ای که مسافران را در داخل شهر از نقطه ای به نقطه دیگر برد.،~متر دستگاهی که در تاکسی نصب می شود برای نشان دادن مقدار مسافت پیموده شده تا براساس آن نرخ کرایه مسافر تعیین شود.،~ تلفنی نوعی تاکسی که به وسیله تلفن آن را فرامی
نارنجی
هر یک از رنگ های واقع در طیف سرخ و زرد، به رنگ نارنج. [خوانش: (رِ) (ص.)]
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منسوب به نارنج آنچه برنگ پوست نارنج باشد زرد که کمی بسرخی زند: آنکه بر پیر کند موزه نارنجی عیب تا نکردست بپا بر ویش انکاری هست. (نظام قاری)، ساخته شده از نارنج.
فارسی به عربی
سیاره الاجره
فارسی به آلمانی
Fahrerhaus [noun], Taxi (n) [noun], Taxi [noun], Taxi (n)
فرهنگ واژههای فارسی سره
نارنگی
معادل ابجد
1205