معنی بازیگر فیلم خاطره
حل جدول
مهناز افشار
مهنازافشار
خاطره حاتمی
بازیگر فیلم در امتداد شهر
خاطره
یادمان
فیلمی از نادر طریقت
لغت نامه دهخدا
خاطره. [طِ رَ / رِ] (از ع، اِ) اموری که بر شخص گذشته باشد و آثاری از آن در ذهن شخص مانده باشد. گذشته های آدمی. || وقایع گذشته که شخص آن را دیده یا شنیده است. دیده های گذشته یا شنیده های گذشته.ج، خواطر، خاطره ها، خاطرات. || یادگار.
- خاطره نویس، افرادی که خاطرات افراد بزرگ تاریخ زمان خود را می نویسند.
- خاطره نویسی، عمل ثبت خاطرات.
فرهنگ واژههای فارسی سره
یادبود، یادمان
کلمات بیگانه به فارسی
یادبود
فارسی به عربی
انطباع، تذکار، حاجه تذکاریه، مذکرات
فرهنگ معین
(طِ رِ) [ع.] (اِ.) ضمیر، اندیشه و خیال، یادبود، یادگار، آن چه بر کسی گذشته و اثرش در ذهن مانده.
فرهنگ عمید
اثری که از یک واقعه در ذهن کسی میماند،
یادبود، یادگار،
مترادف و متضاد زبان فارسی
حافظه، ذهن، یاد، یادبود، یادگار
نام های ایرانی
دخترانه، یاد، یادگاری، اتفاقی که در گذشته افتاده و در ذهن شخص باقی مانده است، یاد، یادبود
فرهنگ فارسی هوشیار
اندیشه و خیال، یادبود، یادگار
فارسی به آلمانی
Andenken (n), Reiseandenken (n)
معادل ابجد
1215