معنی بازیگر لبنانی فیلم کتاب قانون

حل جدول

بازیگر لبنانی فیلم کتاب قانون

دارین حمسه


کتاب قانون

فیلمی با بازی دارین حمسه


کارگردان فیلم کتاب قانون

مازیارمیری

مازیار میری


غذای لبنانی

حمص لبنانی


مولف کتاب قانون

ابن سینا


نویسنده کتاب قانون

ابن سینا


مؤلف کتاب قانون

ابن سینا


بازیگر لبنانی فیلم شکارچی شنبه

دارین حمسه


بازیگر فیلم کتاب خوان

داوید کروس، کیت وینسلت

لغت نامه دهخدا

لبنانی

لبنانی. [ل ُ نی ی] (ص نسبی) منسوب به لبنان.


قانون

قانون. (اِخ) نام کتابی است از شیخ الرئیس در علم طب. (ناظم الاطباء). این کتاب به لاتینی ترجمه شده و کتاب حاوی رازی و گالن را نسخ کرد و تا قرن هفدهم در دانشگاه های مُن پلیه و لوزن تدریس میشد.

قانون. (معرب، اِ) اصل. (برهان) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب). گویند این لغت معرب کانون است و عربی نیست لیکن در عربی مستعمل است. (برهان) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب). امری است کلی که بر همه جزئیاتش منطبق گردد و احکام جزئیات از آن شناخته شود چون گفته ٔ نحویان ! فاعل مرفوع است و مفعول منصوب و مضاف الیه مجرور. (ترجمه ٔ تعریفات). قاعده. (برهان). رجوع به قاعده شود. رسم. (برهان). ناموس. دستور. (برهان) (ناظم الاطباء). یاسه. (ناظم الاطباء). یاسا. حکم اجباری که از دستگاه حکومت مقتدر مملکتی صدور یابد و مبنی و متکی بر طبیعت عالم تمدن و متناسب با طبیعت انسان باشد و بدون استثناء شامل همه ٔ افراد مردم آن مملکت گردد و اغراض مستبدانه ٔ اشخاص را در آن دخالتی نباشد. (ناظم الاطباء).
ترکیبات: قانون دان. قانون زن. قانون شکن. قانون شکنی. قانون گذار. قانون گذاری، قانون نواز. قانونی.
- امثال:
قانون کور است.
|| کتاب قانون، دفتر خراج. || طریقه. منوال. روش. || آئین. شریعت. || آداب. || شکل. طرز. ترتیب. نظم. (ناظم الاطباء).

عربی به فارسی

قانون

قانون , قانون موضوعه , حکم , اساسنامه

فارسی به عربی

قانون

تشریع، تنظیم، قاعده، قانون، مرسوم

معادل ابجد

بازیگر لبنانی فیلم کتاب قانون

1173

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری