معنی بالاده

لغت نامه دهخدا

بالاده

بالاده. [دَ / دِ] (اِ) اسب جنیبت را گویند که اسب کوتل باشد. (برهان قاطع) (آنندراج). بالاذ. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری).کوتل. (ناظم الاطباء). و رجوع به بالاد و بالاذ شود.

بالاده. [دِه ْ] (اِ مرکب) دهی که در بالاست نسبت بده دیگر. مقابل پائین ده.

بالاده. [دِه ْ] (اِخ) دهی است از دهستان نرم آب بخش دودانگه شهرستان ساری که در 18 هزارگزی جنوب کیاسر و 12هزارگزی شمال باختری فولاد محله واقع است. ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر و دارای 1200 تن سکنه، آب آنجا از چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن لبنیات و غلات و محصولات دیگر دامی و شغل مردمش زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان شال و گلیم بافی و راهش مالرو است. در سال چهار ماه خرداد و تابستان را دراین محل ساکن اند و هشت ماه دیگر را با اجاره نمودن مراتع از دهستانهای میان دورود و قره طقان بین ساری و بهشهر و کنار دریا گله های خود را نگاهداری و در اوایل خرداد به ییلاق کوچ مینمایند. مراتع مهمی در منطقه ٔ ییلاقی دارند. مختصر غلاتی نیز زراعت مینمایند. در زمستان برای حفاظت اماکن در حدود بیست خانوار سکنه دارد. آثار قلعه خرابه ٔ بسیار قدیمی در کوه شمال آبادی معروف به «شاه دژ» وجود دارد. بین بالاده و «تیله بن » زیارتگاهی بنام میرزا فضل وجود دارد. معدن ذغال سنگ آنجا مورداستفاده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع به ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 18 شود.

بالاده. [دِه ْ] (اِخ) دهی است جزء دهستان اسالم بخش مرکزی شهرستان طوالش که در 10 هزارگزی جنوب هشت پر در جلگه واقع است. ناحیه ایست معتدل و مرطوب و دارای 607 تن سکنه، آب آنجا از رودخانه ٔ ناوچشمه تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و برنج و پشم و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و جوراب بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

بالاده. [دِه ْ] (اِخ) دو فرسخ میانه ٔ شمال و مغرب شمال اسفایقان است. (فارسنامه ٔ ناصری). دهی است از دهستان جره بخش مرکزی شهرستان کازرون که در 54 هزارگزی جنوب خاور کازرون و برکنار راه فرعی کازرون به فراشبند در جلگه واقع است. ناحیه ایست گرمسیر و دارای 501 تن سکنه، آب آنجا از رودخانه ٔ جره و چشمه تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و برنج و خرما و کنجدو ماش و شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). و رجوع به جغرافی غرب ایران ص 112 شود.

بالاده. [دِه ْ] (اِخ) دهی است از دهستان بیرم بخش گاوبندی شهرستان لار که در 99 هزارگزی شمال خاور گاوبندی برکنار راه فرعی بیرم به اشکنان در جلگه واقع است. ناحیه ایست گرمسیر و دارای 314 تن سکنه آب آن از چاه و باران تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و خرما و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

بالاده. [دِه ْ] (اِخ) از دهات لار. رجوع به دبان شود. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حل جدول

بالاده

منطقه ای در کازرون

از توابع کازرون

فرهنگ فارسی هوشیار

بالاده

(اسم) اسب جنیبت اسب کوتل.

معادل ابجد

بالاده

43

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری