معنی بالها

لغت نامه دهخدا

بالها

بالها. [] (اِخ) پسر بعور نام پادشاه دوم «جبل سعیر» است. (از قاموس کتاب مقدس).

بالها. [] (اِخ) پسر بزرگ بن یامین. (از قاموس کتاب مقدس).

بالها. (اِ) بطور مجاز از برای باد و شعاع آفتاب و اشاره به محافظت حضرت اقدس الهی میباشد، و گاهی اشاره به انتشار عساکر هجوم آور دشمن میباشد، توجه و حفظ با ملاطفت خدای تعالی که درباره ٔ قوم خود دارد به توجهی که عقاب نسبت به جوجه های خود دارد تشبیه شده است. (از قاموس کتاب مقدس).


ام رباح

ام رباح. [اُم ْ م ِ رَ / رِ] (ع اِ مرکب) مرغکی است خرد که بالها و پشتش سرخ است و انگور خورد. (از المرصع). مرغ انگورخوار. (از یادداشت مؤلف).


ایکاروس

ایکاروس. (اِخ) در اساطیر یونان، پسر دایدالوس، هنگامی که با بالهایی که پدرش تعبیه کرده بود فرار میکرد زیاد بخورشیدنزدیک شد، مومهایی که در ساختن بالها بکار رفته بودآب شد و وی به دریا افتاد. (دائرهالمعارف فارسی).


اولی

اولی. [اُ] (ع اِ) خداوندان، جمع ذو و این جمع خلاف ماده ٔ مفرد است. (آنندراج) (غیاث اللغات). در حالت نصبی و جری.
- اولی اجنحه، صاحبان بازوها و بالها و این کنایه است از ملائک چرا که منقول است فرشتگان پر و بال دارند. (از غیاث اللغات) (آنندراج).


شپشک

شپشک. [ش ِ پ ِ ش َ] (اِ مصغر) سبوسه. شپشه. حشره ٔ کوچک و سیاه رنگی است بی بال که اعضاء دهانی او خردکننده میباشد و جزو راسته ٔ نیم بالان است و بر اثر زندگی انگلی بالها را از دست داده است. این حشره به قسمتهای مختلف نباتات خصوصاً دانه ٔ غلات حمله میکند و مواد غذایی آنها را از بین میبرد. (از فرهنگ فارسی معین).


پیرگرگ بغل زن

پیرگرگ بغل زن. [گ ُ گ ِ ب َ غ َ زَ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) سقرلاطدوز. مرغ که بالها برهم زند گویند، وگرگ هم نحوی راه میرود که می گویند، پس اطلاق پیرگرگ بغل زن بر سقرلاطدوز صحیح شد زیرا که ضابط آنهاست که هرچه می بُرند در بغل میگیرند. (آنندراج):
همه عمر سرگشته گردون دوید
چنین پیرگرگ بغل زن ندید.
وحید (در تعریف سقرلاطدوز، از آنندراج).

حل جدول

بالها

برنده جایزه اسکار بهترین فیلم در سال 1928 میلادی


برنده جایزه اسکار بهترین فیلم در سال 1928 میلادی

بالها

فرهنگ فارسی آزاد

اجنحه

اَجْنِحَه، بالها، پَرها (مفرد: جَناح).





اَجْنِحَهُ الطّاوُوْس، کنایه از زیبائی اوراق و خطوط الواح است،

فرهنگ فارسی هوشیار

باقلا

(اسم) گیاهی از تیره پروانه واران جزو دسته پیچی ها که یکساله است و ارتفاعش گاهی تا یک متر میرسد. برگهایش مرکب شانه یی میباشد. گلهایش بنفش یا سفید با یک لکه سیاه روی هر یک از بالها میباشد.


باقلا ء

یونانی کالوسک با سمر غول کوشک از گیاهان (اسم) گیاهی از تیره پروانه واران جزو دسته پیچی ها که یکساله است و ارتفاعش گاهی تا یک متر میرسد. برگهایش مرکب شانه یی میباشد. گلهایش بنفش یا سفید با یک لکه سیاه روی هر یک از بالها میباشد.


چرغ

(اسم) پرنده ایست شکاری از رده شکاریان روزانه جزو راسته عقابها که حثه اش از باز و حتی از کلاغ معمول نیز کوچکتر است. استخوان تارس پای این پرنده بلند و قوی و نیروی پنجه هایش متوسط و بالها و پرهای دمش طویل است. چرغ برنگهای خاکستری بالکه های سیاه و سفید دیده میشود چرخ صقر.

واژه پیشنهادی

پری شاهرخ

پری شاهرخ پرنده‌ای به طول حدود بیست سانتیمتر است. پرنده نر با بال‌ها و انتهای دم سیاه و پرهای زینتی به‌رنگ زرد درخشان در قسمت سر، شکم و کناره‌های دمش است، ولی ماده و نابالغ این پرنده سبز مایل به زرد با بالها و دم پررنگ‌تر و سطح شکمی تقریباً خاکستری که تا حدی رگه‌رگه می‌باشد است و در بین شاخ و برگ درختان تشخیص آن دشوار می‌باشد.چِغوت زردمرغ انجیرخوارمرغ انجیر

معادل ابجد

بالها

39

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری