معنی باله بسیار مشهور پیوتر ایلیچ چایکوفسکی

لغت نامه دهخدا

چایکوفسکی

چایکوفسکی. [کُف ْ] (اِخ) پیوتر ایلئیچ. آهنگساز بزرگ روس، در تاریخ 7 ماه مه سال 1840 م. متولد شده و در 6 ماه نوامبر سال 1893 درگذشته است. زادگاه وی دهی بود که اکنون شهر «وتکینسک » نامیده میشود و جزء جمهوری «اودمورت » میباشد. پدر چایکوفسکی مهندس معدن و رئیس کارخانه ٔ فلزسازی بود. چایکوفسکی از زمان کودکی نواختن پیانو را فراگرفت. وی در سال 1859 مدرسه ٔ حقوق را در شهر «پترزبورگ » بپایان رساندو در وزارت دادگستری مشغول کار شد و نخستین آزمایشهای او در تصنیف قطعات موسیقی مربوط بهمان زمان است. در سال 1861 چایکوفسکی وارد کلاس های انجمن موسیقی روسیه شد و این کلاس ها در سال 1862 مبدل به کنسرواتوار «پترزبورگ » گردید. نامبرده از استادانی چون «ن. ای. زارمبا» و «آ. گ. روبینشتئین » قسمت های مختلف موسیقی وتصنیف موزیک را می آموخت و در سالهائی که در کنسرواتوار مشغول تحصیل بود چند اثر سمفونیک تصنیف کرد که اوورتور «توفان رگباری » از همه مهمتر است. چایکوفسکی در ماه دسامبر سال 1865 کنسرواتوار را با امتیاز عالی تمام کرد و بعنوان رساله ٔ خود «کانتانی » را از روی قصیده ٔ معروف «بسوی شادی » اثر «ف. شیللر» تصنیف و ارائه نمود. در اوایل سال 1866 چایکوفسکی بشعبه ٔ انجمن موسیقی روسیه در مسکو دعوت شد که تئوری موسیقی را درس بدهد و کلاسهای موسیقی انجمن در پائیز همان سال مبدل به کنسرواتوار مسکو گردید. درسال 1866 سمفونی اول موسوم به «تخیلات زمستان » و در سالهای 1867- 1868 اوپرای «سردار» را طبق نمایشنامه ٔ «رؤیای رود ولگا» اثر «آ. ن. آستروفسکی » تصنیف کرد و این اوپرا نخستین بار در تاریخ 30 ژانویه ٔ سال 1869 در تآتر بزرگ مسکو نمایش داده شد. وی در سال 1868 منظومه ٔ سمفونیکی تحت عنوان «فاتوم » (تقدیر) تنظیم کرد. و در همین زمان آهنگساز مزبور مقداری پیس های مخصوص پیانو و رومانس تصنیف کرد و برای نواختن متجاوز از 50 آواز ملی روسی با پیانو (چهار دستی) نوت ساخت. در سال 1868 با عده ای از آهنگسازان جوان «پترزبورگ » یعنی اعضاء انجمن موسیقی «بالاکی رف » (موسیقی دان معروف) که به «گروه توانا» شهرت داشتند دوست شد. چایکوفسکی از راهنمایی های «بالاکی رف » پیروی کرده، در سال 1869 اوورتور- فانتزی «رومئو و ژولیت » را از روی نوشته ٔ شکسپیر ساخت. چایکوفسکی به آثار تاریخی ملی توجه داشت و بهمین سبب بساختن آثاری مانند: اوپرای «آپریچنیک » (فدائیان تسار) از روی تراژدی «لاژچنیکوف » و اوپرای «واکولا آهنگر» از روی داستان «شب قبل از میلاد مسیح » اثر «ن. و. گوگول » و موزیک برای نمایشنامه ٔ «دختر برفی » اثر«آ. ن. آستروفسکی » و بالت «دریاچه ٔ درنا» و سمفونی های دوم و سوم و فانتزی سمفونیک «توفان » از روی اثر «شکسپیر» و آثار زیاد دیگر اشتغال ورزید. در سال 1868 نخستین بار بعنوان نقاد موسیقی درمطبوعات بنگارش مطالب انتقادی پرداخت و در سال 1871بر اثر تجربیات آموزشی که اندوخته بود کتاب درسی دررشته ٔ هارمونی (هم آهنگی) را تألیف و منتشر کرد. در سال 1877 لطمه ٔ روحی شدیدی باو وارد شد و نامبرده از کرسی استادی کنسرواتوار کناره گیری کرد و در پائیزسال 1878 کنسرواتوار را بکلی ترک گفت. پس از آن غالباً یا در دهکده یا در خارج روسیه زندگی میکرد و بیشتر اوقات خود را در سویس و ایتالیا میگذراند. تصنیف سمفونی چهارم در سال 1877 و اوپرای «یئوگئنی - آنئگین » از روی رمان «پوشکین » از موفقیت های مهم زندگانی او است. پس از آن وی در سالهای 1878- 1879 اوپرای «دوشیزه ٔ اورلئآن » از روی اثر «ف - شیللر» و اوپرای «مازه پا» را از روی منظومه ٔ «پوشکین » با آثار متعدد دیگر بوجود آورد. درسال 1885 چایکوفسکی بسمت مدیر شعبه ٔ انجمن موسیقی روسیه در مسکو انتخاب گردید. در آن موقع شهرت او جهانگیر شده بود و از همان تاریخ نامبرده حومه ٔ شهر کوچک «کلین » را برای اقامت دائمی خود انتخاب کرد و در سال 1892 در داخل آن شهر عمارت کوچک دو اشکوبه ای برای سکنای خود اجاره نمود. در سالهای آخر عمر چایکوفسکی بکار رهبری ارکستر اهمیت زیاد میداد و در 19 ژانویه ٔ سال 1887 هنگام اولین نمایش اوپرای «چارق کوچولوها» (ساخته ٔ خود او) شخصاً آن را رهبری میکرد. در سالهای 1887- 1889 چایکوفسکی دو سفر نمایشی بزرگ به ممالک اروپا نمود و در کشورهای آلمان، چک، فرانسه و انگلستان هنرنمائی کرد. در بهار سال 1891 بایالات متحده ٔ امریکا سفر کرد و چند کنسرت سمفونیک را رهبری نمود. در سال 1892 بعضویت وابسته ٔ فرهنگستان (آکادمی) هنرهای زیبا، ضمیمه ٔ انستیتوی فرانسه انتخاب شد و در سال 1893 عنوان دکتری افتخاری دانشگاه کمبریج بوی اعطاء گردید. از سال 1885 ببعد بزرگترین آثار چایکوفسکی بوجود آمده است، از قبیل: اوپرای «ساحره » و «بی بی پیک » از روی منظومه ٔ «پوشکین » و «یولانتا» از روی درام «دختر رنه شاه » اثر «هرتس » و «پریروی خفته » و «شچلکونچیک » و سمفونی های پنجم و ششم موسوم به «سمفونی پاته تیک » و سمفونی برنامه ای «مانفرد» از روی اثر «ج. بایرون » و اوورتور فانتزی «هاملت » از روی اثر «شکسپیر» و «خاطرات فلورانس » برای سازهای سیمی و یک سری پیس های مخصوص پیانو و رومانسها و چندین اثر دیگر. در تاریخ 16 اکتبر سال 1893 در پترزبورگ نخستین بار سمفونی ششم چایکوفسکی تحت رهبری خود او اجرا شد و چند روز بعد این آهنگساز نامی سخت بیمار شد و در همین بیماری درگذشت. جنازه ٔ او در دیر بزرگ «آلکسارو نفسکایا» در «پترزبورگ » بخاک سپرده شده است.


باله

باله. [ل ِ] (فرانسوی، اِ) بالِت. نوعی رقص دسته جمعی. رقص با گروه. رقص دسته جمعی که قسمتی از آداب و عادات جمعی را نشان دهد. اساس باله است این رقصها در بین ملل از ایام قدیم رواج داشت، مثلا هندوستان توانسته است رقصهای خود را از هزاران سال پیش تا کنون حفظ کند و آنرا بهمان صورتی که در افسانه ها، خدایان به «بهار اتامونی » آموخته اند نگاهدارد. رقص های یونان قدیم به صورت اصلی البته باقی نمانده ولی نقاشیها و کتیبه هایی هست که گوشه ای از آن را مجسم میکند، هنر رقص در همه ٔ ازمنه به منزله ٔ عنصر لازمی برای تربیت عمومی و خوش آهنگی یعنی کمال در وزن مورد توجه بود و رقص عالی ترین فضیلت روح بشمار میرفت. در روم قدیم نیز رقص در ابتدا جنبه ٔ مذهبی و تشریفاتی داشت، ولی کم کم عشق آنان به هنر نمایش و بازیهای خونین سیرک، رقص را در نزد آنان در درجه ٔ دوم قرار داد. اما بهرحال در همه ٔ اعصار رقص یک نوع وسیله ٔ تسلی بشمار میرفت. دهقانان بینوایی خود را با رقص فراموش میکردند و ارباب اضطراب احتمالی از دست دادن قدرت خود را، رقصهای قرون هیجدهم و نوزدهم به دو نوع تقسیم میشد: رقصهایی که در آن جست و خیز وجود داشت «رقص بلند»خوانده میشد و خلاف آن «رقص کوتاه ». پادشاهان اروپائی اغلب به رقص ها اهمیت میدادند. لویی چهاردهم در رقص مهارت بسیار داشت و هم او بود که در سال 1661 م. یک مؤسسه ٔ پادشاهی «رقص » در پاریس تشکیل داد. نهضت رمانتیسم در مکتب رقص و نمایش نیز تأثیر فراوان کرد، باله در واقع رقصی است که سرگذشتی را بیان میدارد و یا استعاره را می پروراند و گویای هیجان قلبی میشود وبوسیله ٔ حرکات لطیف و ظریف و زنده ٔ خود تجرید شورانگیز موسیقی را بخاطر می آورد. (از مجله ٔ موسیقی دوره ٔسوم، شماره ٔ 2 صص 29- 39). باید توجه داشت که رقص با باله تفاوت دارد، رقص از نظر خاصی یک پدیده ٔ فیزیولوژیک و در عین حال روانی است که به وسیله ٔ آن موجودات انسانی، موقتاً شخصیت فردی خود را کنار میگذارندو تسلیم یک احساس اجتماعی و عمومی می کنند که با وزن و ضرب انتقال می یابد. از چنین رقصی، نزد همه ٔ ملل، از بدوی ترین تا ممتدترین آنان، در همه زمانها نشان واثری میتوان یافت. رقص به مفهومی که گذشت، وزن را با حرکات بدن که در حقیقت ترجمان آن است، بهم می آمیزد. باله، برعکس، هنری است که اصل آن مدیون موسیقی است. پیدایش «باله » یا هنر رقص تاریخ و سرگذشتی مشخص دارد. در ایتالیا همزمان با نهضت هنری و ادبی قرن پانزدهم به وجود آمد و پیدایش آن معاصر با دوره ایست که «پولی فونیک » تغییرات بسیار مهمی از لحاظ «ریتم » در موسیقی پدید آورد. هنر باله، از یک قرن پیش در اروپا وامریکا نفوذ بسیار یافت، تا بدان حد که در سالهای اخیر، در زبانهای اروپایی اصطلاح تازه ای پدید آمده است بصورت باله تومن که مفهوم آن «علاقه مند به باله » می باشد و این خود حاکی از عمومیت و استقبال روزافزون عامه از هنر رقص است. برنامه های باله ٔ اپراهای مهم دنیا از جمله اپرای پاریس روز بروز سهمی از برنامه های غنایی و اپرایی آنها را بخود تخصیص میدهد و آهنگسازان نیز بیش از پیش هنر خودرا در خدمت این وسیله ٔ بیان هنری بکار می اندازند.
باله های کلاسیک، چون ژیزل، از صد سال پیش تاکنون همچنان باموفقیت روزافزون بر روی صحنه می آیند. با ایجاد شاهکارهایی چون «کویلیا» و «سیلویا»، دوره ٔ جدیدی در تاریخ باله پدید می آید که خصوصیت مهم آن اهمیت و ارزش هنری موسیقی باله می باشد. تا چندی پیش کمتر موسیقیدان بزرگی به هنر رقص توجه می داشت و هنررقاص و رقص نویسی (کورگراف) بیش از هر چیز مورد توجه قرار داشت. بتدریج، ایجاد یک باله محصول همکاری نزدیک موسیقیدان و رقص نویس و نویسنده ٔ متن و مضمون باله گردید و بدین طریق آثاری به وجود آمد که در آنها موسیقی دان محدود به تهیه ٔ اوزان متناسب با رقص محدود نمی شد، بلکه لازم می آمد که موسیقیدان در عین حال قطعه ٔموسیقیی که ارزش هنری مستقلی چون یک سنفونی داشته باشد بنویسد. در باله هم، همچون همه ٔ رشته های هنر، عوامل و اجزایی را که اثر هنری را به وجود می آوردند باید به اعتدال بکار بست و کار و هنر هیچکدام از کسانی که باله ای را بوجود می آورند مانند رقص نویس، آهنگسازو داستان نویس نباید کار و هنر دیگری را تحت الشعاع قرار دهد. (از مجله ٔ موسیقی شماره ٔ 9 دوره ٔ سوم ص 43 و 49). و نیز رجوع به رقص شود.

باله. [] (اِ) رازی گوید آن نباتی است دشتی وشاخهای او جعد باشد و بیخ های او کج باشد و بر وی مویهای خردخرد باشد، و هر نباتی یا میوه ای که او را مویها بود چنانکه آبی را از میوه ها، و خس الحمار را ازنباتها، عرب او را زغب گوید و زغب آن مویهای خرد باشد که بر جوجه ٔ مرغ باشد در وقتی که از بیضه بیرون آید، و هم رازی گوید باله به اسطوخودوس مشابهت دارد به رنگ و بوی. (از ترجمه ٔ صیدله ٔ ابوریحان بیرونی).

فارسی به انگلیسی

فرهنگ معین

باله

اندام بال مانندی است در ماهیان و برخی جانوران دریازی که جهت شنا و حفظ تعادل به کار می رود، [فر.] نمایش توأم با موسیقی و رقص. [خوانش: (لِ) (اِ.)]

فرهنگ عمید

باله

رقص یک‌نفری یا دسته‌جمعی همراه با موسیقی و لباس مخصوص که معنی و مفهوم یا داستان یا سرگذشتی را بدون تکلم و فقط به‌وسیلۀ ژست‌ها و حرکات خود ادا می‌کند،

بال، بال کوچک،
(زیست‌شناسی) اندام‌ها یا پره‌های بدن ماهی که به کمک آن‌ها شنا می‌کند،

گویش مازندرانی

باله

واحد اندازه گیری از نوک انگشتان دست راست تا نوک بینی

فرهنگ فارسی هوشیار

باله

بال کوچک

معادل ابجد

باله بسیار مشهور پیوتر ایلیچ چایکوفسکی

1744

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری