معنی بانزاکت

لغت نامه دهخدا

بانزاکت

بانزاکت. [ن ِ ک َ] (ص مرکب) (از: با+ نزاکت) که نزاکت دارد. باتمیز. مؤدب. خوش برخورد. و رجوع به نزاکت شود.

حل جدول

بانزاکت

آداب‌دان

مترادف و متضاد زبان فارسی

بانزاکت

مودب، باادب، آداب‌دان، مودبانه

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

معادل ابجد

بانزاکت

481

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری