معنی بانوی خوشنویس خط نسخ

حل جدول

بانوی خوشنویس خط نسخ

مریم بانو


خوشنویس معروف خط نسخ

ابن بواب


خوشنویس سده پنجم خط نسخ

ابن بواب


نسخ

خط قرآنی

باطل کردن، خط قرآنی، نوعی رسم الخط


بانوی خوشنویس دوره قاجاریه

مریم‌بانو

لغت نامه دهخدا

خط نسخ

خط نسخ. [خ َطْ طِ ن َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) نام خطی است معروف. (آنندراج). نوعی کتابت است که آنرا ابن مقله اختراع کرد. (ناظم الاطباء).رجوع به کلمه ٔ «خط» در این لغت نامه شود. || خط رد. خط بطلان. خط باطل. (آنندراج):
خط نسخ بر نام کسری کشید
ازو لفظ شاهی بمعنی رسید.
ظهوری (از آنندراج).


نسخ

نسخ. [ن ُ س َ] (ع اِ) ج ِ نسخه. رجوع به نسخه شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

خط نسخ

دبیره ی کشمیده این دبیره که نوشته های تازی کنونی با آن نوشته می شود ساخته و آفریده ی ابن ملقه پی زاوی شیرازی است او برای آن که از دشواری های کاربرد دبیره ی کوفی بکاهد نخست دبیره ی ‎} محقق { و سپس دبیره های } ریحان { و } ثلث ریحانی { و سرانجام } نسخ { را جایگزین دبیره های دیگر است و بر آنها کشمیده (خط ابطال) می نهد می آفریند (زبان عربی در برخورد بافرهنگ ایرانزمین)


نسخ

‎ زدایش سترش، برانداختن، زشتکرد، رونویسی پاچن برداری، هیچش، دگر تنی فرهنگسار: جا به جایی روان آدمی پس از مرگ به تنی دیگر، زدایا گونه ای دبیره نویسی که پدید آورنده ی آن یک ایرانی به نام ابن مقله پی زاوی پارسی است او برای آن که از دشواری های کاربرد دبیری کوفی بکاهد زدایا را ساخت این دبیره از آن روی زدایا (نسخ) نامیده می شود که پس از پیدایش آن دبیره نویسی کوفی از میان رفته است (بهره از خط و خطاطان ابوالقاسم رفیعی مهر آبادی رویه ی 9) (تک: نسخه) نسک ها پاچن ها فاجین ها ‎ (مصدر) باطل کردن زایل کردن. ‎- 2 (مصدر) تغییرصورت دادن. ‎، انتقال یافتن روح انسانی پس ازمرگ جسمی بجسم دیگر تناسخ مقابل مسخ فسخ رسخ. ‎، (اسم) بطلان زوال: این نسخ مامی فرماییم وهرچه منسوخ کنیم ازآن کنیم تادیگری به از آن آریم. یاخط نسخ. یکی ازخطوط معروف اسلامی معمول درکشورهای اسلامی. ‎، خط بطلان، یاخط نسخ درچیزی کشیدن. آنراابطال کردن: چوزحرف ماگذشتی قلمی درآسمان کش بمثال لاابالی خط نسخ درجهان کش خ (سیف اسفرنگی. تاریخ ادبیات دکترصفاج 2 ص 797) امابیان قران خط نسخ برآن کشید. (اسم) جمع نسخه.


خوشنویس

کسی که خط نیک از روی تعلیم نویسد، خطاط

فرهنگ عمید

خوشنویس

آن‌که خط را به‌زیبایی می‌نویسد، خطاط،

فرهنگ معین

نسخ

(مص م.) منسوخ ساختن و باطل کردن چیزی، (مص ل.) تغییر صورت دادن، یکی از شش خط اختراعی ابن مقله که قرآن را معمولاً با آن خط می نویسند. [خوانش: (نَ) [ع.]]

معادل ابجد

بانوی خوشنویس خط نسخ

2420

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری