معنی باورکردنی

مترادف و متضاد زبان فارسی

باورکردنی

پذیرفتنی، قبول کردنی، قابل‌قبول، قابل‌پذیرش،
(متضاد) باورنکردنی


پذیرفتنی

باورکردنی، پسندیده، قابل‌قبول، مطلوب، مقبول، موردپسند،
(متضاد) غیرقابل‌قبول، نپذیرفتنی

فرهنگ عمید

باورکردنی

لایق و درخور باور کردن،

حل جدول

باورکردنی

درخور پذیرش عقلی یا تجربی


پذیرفتنی- باورکردنی

قابل قبول


درخور پذیرش عقلی یا تجربی

باورکردنی


قابل قبول

پذیرفتنی، باورکردنی

فارسی به عربی

انگلیسی به فارسی

plausible

باورکردنی


plausibility

باورکردنی و معقول بودن

سوئدی به فارسی

antaglighet

باورکردنی و معقول بودن،


sannolik

باورکردنی، پذیرفتنی، قابل استماع، محتمل،

اسپانیایی به فارسی

fidedigno

باورکردنی، پذیرفتنی، قابل استماع، محتمل.

عربی به فارسی

معقول

باورکردنی , پذیرفتنی , قابل استماع , محتمل , معقول , مستدل

لغت نامه دهخدا

قابل قبول

قابل قبول. [ب ِ ل ِ ق َ] (ص مرکب) پذیرفتنی. باورکردنی.

معادل ابجد

باورکردنی

493

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری