معنی بخشی از دستگاه تهویه مطبوع
حل جدول
فن کوئل
فنکوئل
بخشی از دستگاه تهویه مطبوع
چیلر
تهویه مطبوع
ارکاندیشن
ایرکاندیشن
دستگاه تهویه
هواکش، فن کویل
سیستم تهویه مطبوع
ارکاندیشن
فارسی به ایتالیایی
condizionatore
واژه پیشنهادی
فارسی به آلمانی
Ventilator [noun]
فارسی به عربی
جهاز التهویه
لغت نامه دهخدا
تهویه. [ت َ ی َ / ی ِ] (ع مص) تهویه. هوا دادن.عوض کردن هوای اطاق و محوطه. (فرهنگ فارسی معین).
- دستگاه تهویه، دستگاهی که برای ایجاد هوای مطبوع در سالنها و اماکن عمومی نصب کنند. (فرهنگ فارسی معین).
معادل ابجد
1963