معنی بخش‌های زائد و اضافی

حل جدول

بخش‌های زائد و اضافی

دورریز


بخش‌های زاید و اضافی

دورریز


اضافی

افزون، افزودنی، دیگر، زائد، مازاد، زیادی، یدکی

فارسی به عربی

اضافی

اضافه، اضافی، اکثر، زائد


بار اضافی

حمل زائد

فرهنگ عمید

اضافی

بیش از میزان مورد نیاز، زائد،


زائد

ویژگی آنچه ضرورت ندارد، غیرضروری،
[قدیمی] فزون، فراوان،
اضافه،

لغت نامه دهخدا

اضافی

اضافی. [اِ فی ی] (ع ص نسبی) منسوب به اضافه. رجوع به اضافه شود. || الحاقی. (ناظم الاطباء). || نسبی. اعتباری. مقید، در مقابل مطلق: از این چهار مایه دو سبک است و دو گران. سبک مطلق آتش است و سبک اضافی هواست. و گران مطلق زمین است و گران اضافی آب. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). || ارتباطی. (ناظم الاطباء).

فرهنگ فارسی هوشیار

اضافی

بیشی افزونی (صفت) منسوب به اضافه زیادتی افزونی: کارهای اضافی.


زائد

زیاد شوند، اضافه

عربی به فارسی

زائد

بعلا وه , باضافه , افزودن به , مثبت , اضافی


اضافی

زیادی , زاءد , فوق العاده , اضافی , بزرگ , یدکی , خارجی , بسیار , خیلی

مترادف و متضاد زبان فارسی

اضافی

زاید، زیادی، مازاد، یدکی

فارسی به آلمانی

اضافی

Besonders, Mehr, Weiter ferner, Weiter, Zusätzlich

فارسی به انگلیسی

زائد

Over-, Superfluous, Supernumerary

معادل ابجد

بخش‌های زائد و اضافی

1828

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری