معنی بخش فنی و حساس رادیو و تلویزیون
حل جدول
نودال
بخش فنی تلویزیون
نودال
بخش فنى رادیو و تلویزیون
نودال
بخش فنی صدا و سیما
نودال
بخش فنی صدا و سیما
نودال
بخش فنى تلویزیون
نودال
فرهنگ واژههای فارسی سره
آوا و سیما
فارسی به عربی
لغت نامه دهخدا
حساس. [ح َس ْ سا] (ع ص) نیک دریابنده. (غیاث). بسیارحس. سخت ادراک. تیزحس. شدیدالحس.
- سلولهای حساس، یاخته های احساس کننده. رجوع به سلول و به کتاب جانورشناسی عمومی فاطمی ص 168 و 202 شود.
حساس. [ح َ] (ع اِ) در حق چیزی گویند که آنرا تفحص کنند و نیابند. (منتهی الارب).و فارسی زبانان در این وقت «لعنت بر شیطان » گویند.
فنی
فنی. [ف َن ْ نی] (ص نسبی) منسوب به فن. آنچه مربوط به فن و صنعت و هنرباشد: کارگاه فنی. دانشکده ٔ فنی. || کسی که کارهای هنری و صنعتی کند: کارگر فنی. مدیر فنی.
فنی. [ف َ] (ع اِمص) ممال فنا. (یادداشت مؤلف):
ز بیم باد سموم و بلای ریگ روان
روان شخص همی کرد آرزوی فنی.
ادیب صابر.
فرهنگ فارسی هوشیار
فندی هنری (صفت) منسوب و مربوط به فن: اداره آموزش و فنی و روستایی، کسی که بامور فنی مشغول است.
واژه پیشنهادی
ناز پرورده
معادل ابجد
1923