معنی بدرقه کردن
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
همراهی کردن، مشایعت کردن،
(متضاد) استقبال کردن
فارسی به انگلیسی
Convoy, Escort
فارسی به عربی
قافله
فرهنگ فارسی هوشیار
به درگه شدن بدرهه کردن
معادل ابجد
585