معنی بدسرشت
فرهنگ عمید
بدذات، بدطینت، بدجنس، بداصل، بدنهاد،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
بدذات، بدسگال، بدنفس، بدنهاد، پستفطرت، فرومایه، ناخلف، بدجنس،
(متضاد) نیکنفس، نیکنهاد
فارسی به انگلیسی
Diabolic, Ill-Natured, Immoral, Iniquitous, Maleficent, Malicious, Malignant, Wicked
فرهنگ فارسی هوشیار
بدجنس، بدذات
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
966