معنی بدعاقبت

فرهنگ عمید

بدعاقبت

بدفرجام، کسی که نتیجۀ کار یا پایان زندگانیش خوب نباشد،


بدانجام

آنچه پایانش بد باشد، بدعاقبت، بدفرجام،


بدفرجام

کسی که عاقبت‌به‌خیر نباشد، بدعاقبت، بدانجام،

حل جدول

بدعاقبت

نافرجام، بد اندیش

نافرجام

مترادف و متضاد زبان فارسی

بدعاقبت

بدانجام، بدسرانجام، بدبخت، بدفرجام، ناخوش‌عاقبت، نافرجام،
(متضاد) خوش‌فرجام، عاقبت‌به‌خیر، خوش‌عاقبت، نیک‌فرجام


نافرجام

بی‌انتها، بدبخت، بدعاقبت، مشووم


بدفرجام

بدانجام، بدعاقبت،
(متضاد) عاقبت‌به‌خیر، نیک‌فرجام


بی‌سرانجام

نافرجام، بدعاقبت،
(متضاد) خوش عاقبت


خوش‌عاقبت

عاقبت‌بخیر، نیک‌فرجام،
(متضاد) بدعاقبت، بدفرجام


بدانجام

بدعاقبت، بدفرجام،
(متضاد) عاقبت‌بخیر، خوش‌فرجام

فرهنگ فارسی هوشیار

بدانجام

بدفرجام، بدعاقبت


بدفرجام

بدعاقبت، عاقبت به شر

فرهنگ معین

بدانجام

(~. اَ) (ص مر.) بدعاقبت، بدفرجام.


نافرجام

بیهوده، بی نتیجه، بدعاقبت. [خوانش: (فَ) (ص.)]

معادل ابجد

بدعاقبت

579

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری