معنی برآشفتن
لغت نامه دهخدا
برآشفتن. [ب َ ش ُ ت َ] (مص مرکب) آشفتن. رجوع به آشفتن شود.
فرهنگ معین
(~. شُ تَ) (مص ل.) خشمگین شدن، غضبناک گردیدن.
فرهنگ عمید
خشمگین شدن،
شوروغوغا کردن: برآشوبد ایران و توران به هم / ز کینه شود زندگانی دژم (فردوسی: ۲/۳۱۱)،
حل جدول
خشمگین شدن، شوریدن
مترادف و متضاد زبان فارسی
ازکورهدررفتن، خشمگین شدن، خشم گرفتن، غضب کردن، تندی کردن، متغیر شدن، خشم، عصبانیت، تغیر، عصبیت
فارسی به انگلیسی
Blaze, Nettle
فارسی به ترکی
öfkelenmek
فارسی به عربی
استفزاز
فرهنگ فارسی هوشیار
ناراحت شدن، خشمگین شدن
معادل ابجد
1033