معنی برابر فارسی استراتژی

فرهنگ معین

استراتژی

نقشه و هدایت عملیات جنگی، نقشه، ترفند، راهبرد (فره)، هر طرح درازمدت برای هدفی خاص: استراتژی اقتصادی، استراتژی نظامی. [خوانش: (اِ تِ تِ) [فر.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

استراتژی

(سیاسی) استفاده از امکانات برای برنامه‌ریزی جهت رسیدن به هدف معیّن، سیاست‌گذاری،
(اسم) (نظامی) علم اداره کردن عملیات و حرکات ارتش در جنگ،

فرهنگ فارسی هوشیار

استراتژی

فرانسوی جنگ آرایی رزم آرایی (اسم) فن اداره عملیات جنگی دانش رهبری عملیات نظامی سوق الجیش.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

استراتژی

راهبرد

کلمات بیگانه به فارسی

استراتژی

راهبرد

فارسی به عربی

استراتژی

استراتیجیه، الإستراتیجیه

فارسی به ایتالیایی

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

برابر فارسی استراتژی

2828

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری