معنی برابر پارسی بورس
حل جدول
بهابازار
برابر پارسی آیفون
آوابر
برابر پارسی تیم
یارگان
برابر پارسی ضمیر
فرانام
برابر پارسی بروشور
دفترک
برابر پارسی انرژی
کارمایه
برابر پارسی اندیکاتور
نامه نما
برابر پارسی اسطوره
کهنالگو
کهن الگو
برابر پارسی پاویون
سرایه
برابر پارسی بولوار
گل راه
برابر پارسی پاسیو
نورخان
ترکی به فارسی
بورس
لغت نامه دهخدا
بورس. (فرانسوی، اِ) بازاری که داد و ستد و معامله (بخصوص اوراق بهادار) در آنجا انجام گیرد. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ عمید
(اقتصاد) مکان خریدوفروش اوراق بهادار و سهام،
شهریهای که دولت، دانشگاه، یا مؤسسهای برای تحصیل به دانشجویی میپردازد،
مکان مخصوص خریدوفروش کالایی خاص: بورس اتومبیل،
معادل ابجد
946