معنی براده

لغت نامه دهخدا

براده

براده. [ب ُ دَ/ دِ] (ع اِ) سونش. (منتهی الارب). سونش آهن و فولاد. ساوآهن. (مهذب الاسماء) (السامی). سوده ٔ آهن. ریزه ٔآهن و مانند آن که در وقت سوهان کردن بیفتد. ریزه که از دهن سوهان ریزد. (زمخشری) (از اقرب الموارد).
- برادهالحدید، سوده ٔآهن. (فهرست مخزن الادویه).
|| سوده ٔ سنگ: درآن نزدیکی [نزدیکی اصطخر فارس] بر آن شکل سنگ نیست و براده ٔ آن امساک خون می کند... (نزههالقلوب حمداﷲمستوفی ج 3 ص 121).

فارسی به انگلیسی

براده‌

Chip, Filing, Splinter

فرهنگ معین

براده

(بُ دِ) [ع. براده] (اِ.) خرده ریز از چوب یا فلز که به هنگام تراشیدن یا بریدن بر جای می ماند؛ سوده.

فرهنگ فارسی هوشیار

فرهنگ عمید

براده

ریزه‌های‌ فلز که هنگام کوبیدن یا سوهان زدن آن می‌ریزد، سونش، ساوآهن،

حل جدول

براده

خاکه فلزات


براده فلز

سناو


براده آهن

تراشه


براده طلا

ساو


براده های خورشید

فیلمی با بازی حسین محجوب

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

براده

212

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری