معنی براهماپوترا

حل جدول

براهماپوترا

رودی در هندوستان


براهماپوترا، گوداواری

رودی در هندوستان


براهماپوترا ، گوداواری

رودی در هندوستان


از رودهای هندوستان

براهماپوترا


از رودهای پرآب هندوستان

براهماپوترا


از رودهای پر آب هندوستان

براهماپوترا


رودی در هندوستان

براهماپوترا، گوداواری

واژه پیشنهادی

قاره رود براهماپوترا

آسیا


رودی در هند

براهماپوترا، تاپتی، کریشنا، گوداواری، نرمدا

لغت نامه دهخدا

پاکستان

پاکستان. [ک ِ] (اِخ) (از: پاک = بخش + ستان «پسوند» ضمناً نشانه ٔ اختصاری پنج بخش: پنجاب، افغانی (صوبه سرحد)، کشمیر، سند، بلوچستان پاکستان) قانون استقلال هند در 4 ژوئیه ٔ 1947 م. (آدینه ٔ 12 تیر 1326 هَ. ش.) از مجلس عوام انگلستان گذشت و بموجب آن در اوت 1947 م. از متصرفات انگلیسی هند، دو کشور پاکستان و هندوستان بوجود آمد. استقلال پاکستان مرهون کوشش بسیار مرحوم محمدعلی جناح است. پاکستان به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم میشود و مساحت کل آن 9350000 کیلومتر مربع است که از این مقدار 329000 کیلومتر مربع مساحت پاکستان غربی است. پاکستان غربی شامل بلوچستان، ایالت افغان، پنجاب، سند، و پاکستان شرقی شامل دو ناحیه ٔ بنگال و آسام است. رود سند پاکستان غربی و شعب رودهای گنگ و براهماپوترا پاکستان شرقی را مشروب می سازد. پاکستان حکومت جمهوری دارد و پایتخت آن شهر راول پندی است، سابقاً کراچی پایتخت بوده است. محصولات عمده ٔ آن برنج، گندم، پنبه، چای، نیشکر، الیاف گیاهی، پشم و پوست است. ذخایر زیرزمینی نمک، گوگرد، گچ، کرومیت، نفت، زغال، پنبه ٔ کوهی آنتیموان و غیره است. در 28 مه 1955 قانون اساسی جدید پاکستان تصویب گردید و در 23 مارس 1956 ژنرال اسکندرمیرزا به ریاست جمهوری رسید. 88% مردم آن مسلمان و بقیه هندو و مسیحی و عده ٔ کمی زردشتی و بودایی هستند. زبانهای رسمی آن اردو، انگلیسی و بنگالی است.


دلتا

دلتا. [دِ] (یونانی، اِ) دلطا. (ابن الندیم). نام حرف چهارم از حروف یونانی نام حرف چهارم الفبای یونانی که بشکل مثلثی است. (یادداشت مرحوم دهخدا). جهارمین حرف الفبای یونانی، مطابق دال، که صورت کوچک آن d و صورت بزرگش D است. (دایرهالمعارف فارسی). || در اصطلاح جغرافیایی، جزیره ٔ مثلث گونه ای که از شعب رودی مشکل گردد، چون دلتای نیل و دلتای رن. قسمی از اراضی مصر را یونانیان این نام داده اندبرای مشابهت آن زمین به این حرف. (یادداشت مرحوم دهخدا). بعضی از چیزهایی را که از حیث شکل مانند D هستند دلتا می خوانند، مخصوصاً دلتای یک رودخانه که عبارتست از دشت آبرفتی پنجه مانندی که در مصب رودخانه تشکیل می شود. دشتهای دلتایی عموماً بسیار حاصلخیزند ولی در معرض طغیان رودخانه می باشند. از رودهایی که دلتاهای عظیم تشکیل داده اند نیل، می سی سی پی، اورینوکو، نیجر، راین، رون، دانوب، کوبان، ولگا، اورال، آمودریا، لنا، سند، گنگ، براهماپوترا، ایراوادی، فرات و هوانگ هو را می توان نام برد. (از دائره المعارف فارسی).
|| در اصطلاح نجومی، نماینده ٔ ستاره های قدر چهارم صور فلکی است. (یادداشت مرحوم دهخدا). بعضی از ستارگان درخشان (معمولا از این جهت در مرتبه ٔ چهارم است) یک صورت فلکی، ستاره ٔ دلتای آن صورت خوانده میشود. (دایره المعارف فارسی). || در اصطلاح ریاضی این حرف برای نمایش دادن نمو یک متغیر بکار میرود (مانند «x D»به معنی نموx) مثلاً اگر متغیر x از2 به 5 ترقی کند، 3=2-5 =Dx و اگر از 5 به 2 تنزل کند 3- = 5- 2 = Dx. (دایره المعارف فارسی). || (اصطلاح فیزیک) اشعه ٔ دلتا، الکترونهای نسبتاً بطی ءالسیری است که بسبب عبور ذرات سریعالسیر دارای بار برقی از ماده، از ماده صادر می شوند. (از دایره المعارف فارسی).


تبت

تبت. [ت ِب ْ ب ِ / ت ُب ْ ب َ / ت ُب ْ ب ِ / ت َب ْ ب َ] (اِخ) نام شهری بود بنزدیک خطا که از او نیز مشک خیزد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 52). شهری است در حدود چین بغایت خوش هوا و مشک خوب از آنجا آورند و به این معنی بر وزن شدت [ت ِب ْ ب َ] و مدت [ت ُب ْ ب َ] هر دو آمده است. (برهان). شهری است در میانه ٔ کشمیر و چین که آنرا مشدد و غیرمشدد نیز خوانند. به هر صورت مشک تبتی را بدان جا منسوب دارند. (انجمن آرا) (آنندراج). بروزن علت و شدت [ت ِب ْ ب َ] نام جایی است مشک خیز در میان شرق و شمال کشمیر که مشک خوب از آنجا آرند و بتخفیف موحده [ت ِ ب َ] نیز آمده. (غیاث اللغات). نام ولایتی مشک خیز و در عجایب البلدان مندرج است که در ولایت چین شهری است عظیم هوای خوش دارد و مشک تبتی بهترین مشکها است. (شرفنامه ٔ منیری). تَبَّت نام مملکتی است که زمینش مرتفع و در شمال چین (؟) واقع است با ضم اول [ت ُب ْ ب َ] و کسر آن هم [ت ِب ْ ب َ] صحیح است. (فرهنگ نظام). تِبَّت قسمتی از آسیای مرکزی که تابع سلطنت چین است و اراضی آن بسیار مرتفع و هوای آن بسیار سرد است و این مملکت امروزه مرکز مذهب بودایی میباشد و دارای شش میلیون نفر جمعیت و پایتختش شهر لهاسا. (ناظم الاطباء). بلادی است در مشرق که مشک خوب از آنجا آرند. (منتهی الارب). وصاحب حدودالعالم آرد: مشرق او بعضی از چینستان است و جنوب او هندوستان است و مغرب وی بعضی از حدود ماوراءالنهر است و بعضی حدود خلخ و شمال وی بعضی از خلخ است و بعضی از تغزغز، و این ناحیتی است آبادان و بسیار مردم و کم خواسته و همه بت پرستند و بعضی از وی گرمسیر است و بعضی سردسیر، همه چیزهای هندوستان به تبت افتد و از تبت به شهرهای مسلمانان افتد و اندر وی معدن های زر است و از او مشک بسیار خیزد و روباه سیاه و سنجاب و سمور و قاقم و ختو. و جائی کم نعمت است و ملک این ناحیت را تبت خاقان خوانند و مر او را لشکر و سلاح بسیار است و هرکه اندر تبت شود، خندان و شادان دل شود بی سببی تا از آن ناحیت بیرون آید. و از تبت است ناحیت رانک رنک که معدن زر در آن است و تبت بلوری و ناحیت نزوان و شهر نزوان و میول که مسکن قبیله ٔ میول است و شهر برخمان و شهر خرد لهاسا، و ده خرد زوه و ناحیت اجایل، و دو شهر جرمنگان خرد، و جرمنگان بزرگ، و شهر توسمت، و شهرکهای: بالس، کران، جحنان، بریخه، جنخکث، کونکرا، رای کوتیه، برنیا، ندروف، رستویه، مث، غزنا و شهر بینا و کلبانک و کرسانک. (از حدود العالم). محمد معین در حاشیه ٔ برهان آرد: ناحیتی در آسیای مرکزی، در مغرب چین. کشوری است در جنوب کوهستانی، و نهر «تسانک پو» یا «براهماپوترا» آنرا مشروب سازد. در شمال آن نجدهای لم یزرع است. مساحت 1150000 کیلومترمربع و دارای 1500000 سکنه است. پایتخت آن «لهاسا» است. مملکت مزبور را روحانیان بودایی اداره می کنند وحکومت در دست «دالایی - لاما» (روحانی اعظم) است - انتهی. تبت یا سی -تسان کشور مستقلی که در جنوب غربی چین و بر سرحد شمالی نپال واقع است و آنرا از جهت ارتفاعی که از سطح دریا دارد، بام دنیا گویند چه بزرگترین و مرتفعترین فلات آسیا و جهان است که در میان بزرگترین و معظم ترین سلسله جبال جهان قرار دارد و شطهای قابل اهمیت جنوبی و شرقی آسیا از آن سرازیر میگردد.فلاتی است لم یزرع و ارتفاع متوسط آن از سطح دریا 5000 متر است (ارتفاع قله ٔ دماوند از سطح دریا 5465 متراست). جنوب آنرا کوههای بسیار بلند هیمالیا فراگرفته است. کوههای مرتفع دیگری از آن جمله قراقروم در جنوب غربی و آلتین تاغ در شمال و نان شان در شمال شرقی این سرزمین واقع است. وسعت آن 1215000 کیلومترمربع و دارای 1274000 تن سکنه است. پایتخت آن شهر مذهبی «لهاسا» است و «دالایی لاما» بر آن فرمانروایی داشت. هوای این سرزمین بسیار سرد و درجه ٔ حرارت متوسط این منطقه 10 درجه ٔ سانتیگراد زیر صفر است و بر اثر این سرما زراعت و درخت کاری در آنجا بسیار نادر و ناچیز است و تنها منبع ثروت عمده ٔ این کشور پرورش حیوانات است و علاوه بر فقر مواد غذایی که در این سرزمین حکمفرما است، بر اثر فقدان جنگل موضوع سوخت هم در آنجا یکی از مسائل مشکل را بوجود آورده است. حیواناتی که در این کشور پرورش میدهند عبارتند از: نوعی گاومیش، اسب، گوسفند و بز که پشم و پوست و چرم آنها بزرگترین رقم صادراتی کشور تبت را تشکیل میدهد. پشم بز و گوسفند تبت بر اثر سرما بسیار مرغوب است و در درجه ٔ اول قرار دارد و پارچه های پشمی آن بسیار لطیف و شهره ٔ آفاق است. معادن طلا در این خطه فراوان است و بطرز بدوی استخراج می گردد و بیشتر رودهایی که بطرف مشرق این سرزمین جریان دارند، دارای ذرات طلا می باشد که در جریانهای آرام رودها بدست می آید. با آنکه رودهای عظیمی از این منطقه سرچشمه میگیرد معذلک در داخل این کشور رودها و برکه ه-ای قابل توجه و مورد استفاده کمتر وجود داردو مخصوصاً بر اثر یخبندان بودن کمتر به ک-ار کش-اورزی می آید. رودهای مهم آن عبارتند از: «اندوس » و «تسانگ پو» رود اخیر چون وارد سرحد هند و برمه شود «براهم-اپ-وت-ر» ن-ام دارد. واردات این کشور نخ، پارچه، مواد غذائی، برنج و چای است و بزرگترین مرکز بازرگانی آن «گیانگتس-ه » و «یاتونگ » و «گارتوک » و «شی گاتسه » است که سه شهر اول برای داد و ستد بازرگانان خارجی و استقرار نمایندگیها آزاد است. دولت پادشاهی تبت در قرن پنجم یا ششم م.تا سال 914 م. (تاریخ سقوط حکومت سلطنتی) ادامه داشت و در ابتدای قرن یازدهم رژیم لامایی در آنجا برقرارگشت و لاماها تا قرن 15-16 که دوره ٔ تأسیس دالایی لامابود، مستبدانه در آن جا حکومت می کردند. این کشور و مخصوصاً شهر لهاسا از بزرگترین مراکز مذهبی پیروان بودا و عبادتگاهها و بتکده های عظیم آن زیارتگاه بزرگ بودائیان جهان است و شخص دالایی لاما یک قدرت مذهبی و سیاسی است که در میان قوم مغول و مردم چین و هند و دیگر کشورهای بودایی احترام فراوانی دارد:
صد کارگاه ششتر کرده ست باغ دوش
صد کارگاه تبت کرده ست دشت طی.
منوچهری.
نوبهار آمد و آوردگل و یاسمنا
باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا.
منوچهری.
در مشک گیسوی تو بت چین است مر تاتار را
بر رشک آهوی تبت چین است مر تاتار را.
سلمان (؟) (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 52).
بشهر اهواز از تب کسی جدا نشود
به تبت اندر غمگین ندید کس دیّار.
احمدبن حسن جرجانی (از جامع الحکمتین چ کربین و معین ص 22).
صبا را ندانی ز عطار تبت
زمین را ندانی ز دیبای ششتر.
ناصرخسرو.
بینی این باد که گویی دم یارستی
یاش بر تبت و خرخیز گذارستی.
ناصرخسرو.
ای که هر دم ز تبت خلقت
صد شتربار مشک در سفرند.
خاقانی.
دستم از نامه ٔ او نافه گشای سخن است
کآهوی تبت توران بخراسان بینم.
خاقانی.
ز هندوستان شد به تبت زمین
وز آنجا درآمد به اقصای چین.
نظامی.
صبا نافه ٔ مشک تبت نداشت
جهان بوی مشک از چه معنی گرفت.
(شرفنامه ٔ منیری).
رجوع به فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 51، شدالازار ص 501، نخبهالدهر دمشقی ص 265، التفهیم بیرونی ص 199، عقدالفرید ج 7 ص 286، عیون الاخبار ج 1 ص 219، تاریخ جهانگشای جوینی ج 1 ص 15، 46، 51، 150، 154، تاریخ غازان ص 188، الجماهر ص 25، 180، 288، مجمل التواریخ و القصص ص 420، 477، 480 و نزههالقلوب چ گای لیسترانج ص 10، 18، 213، 256، 260، 287 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 614، ج 3 ص پپ، 49، ج 4 ص 624، 643، 668، 675، 677، 694 و معجم البلدان ج 2 ص 358، 360 و جامعالحکمتین ناصرخسرو چ هانری کربین و معین ص 183، 184 و مشک تبت ودالایی لاما شود.


چین

چین. (اِخ) در مآخذ اسلامی صین قسمت مرکزی و شرقی آسیا که بیش از یک دوم این قاره را اشغال کرده است بر طبق مآخذ سازمان ملل متحد، از حیث وسعت سومین مملکت کره ٔ زمین است (اولی اتحاد جماهیر شوروی و دومی کانادا) پرجمعیت ترین ممالک زمین. نیز هست از شمال به سیبریه و جمهوری مغولستان، از مغرب بر ترکستان روس، پامیر، روسیه، افغانستان، و هند؛ از جنوب به هند، نپال، بهوتان، برمه، لائوس. ویتنام شمالی و دریای چین جنوبی و از شرق به سیبریه و کره ٔ شمالی و دریای زرد و دریای چین شرقی محدود است. بیشینه ٔ طول آن از غرب به شرق در حدود 4800 هزار گز و و بیشینه ٔ عرضش در حدود3200 هزار گز است مساحت زمینلاد چین 9700300هزارگزی مربع و مساحت فرمز (تایوان) و جزایر پنگهو (پسکادورس) 35960 هزار گز مربع میباشد. جمهوری چین [به چینی چونگ هوامینکوئو] در سال 1911م. تأسیس شد و از 1949م. منقسم به دو واحد سیاسی مجزاست یکی جمهوری خلق چین با (009، 9761 هزار گز مربع) (جمعیت در حدود 000، 000، 640) که عملاً همه ٔ زمینهای چین و بعضی از جزایر ساحلی را در دست دارد، و پایتختش پکن است، و دیگر چین ملی که فرمز را در دست دارد و پایتختش تایپه است.
تقسیمات سیاسی: در 1956 م. کشور چین منقسم بود به 22 ایالت و سه ناحیه ٔ خودمختار (مغولستان داخلی، سینکیانگ - اویغور و تبت)، و سه شهر ویژه (پکن، تین تسین، و شانگهای). ناحیه ٔ معروف به «چین خاص » در قسمت جنوب شرقی چین واقع و مساحتش 3557000 هزار گز مربع (حدود 36/7% خاک چین) است. مرز شمالی آن تقریباً مطابق دیوار بزرگ چین میباشد. شهرهای عمده ٔ چین عبارتند از: پکن، تین تسین، چانگچون، چنگتو، چونگ کینگ، چینگتائو، سیان، شانگهای، کانتون، لوتا. (یورت آرتور، و ایرن)، موکدن، نانکینگ، ووهان و هاربین. خاک چین تقریباً به دو قسمت منقسم است: یکی اراضی پست قسمت شرقی، که مشتمل بر 25% خاک چین است و دیگر فلاتها و کوههای غربی. عمده ترین اراضی پست آن عبارتند از: 1- دشت منچوری. 2- دشت چین شمالی، که مسیر سفلای رود زرد از آن میگذرد. 3- دره و دلتای رود یانگ تسه. 4- دلتای رود سی کیتانگ که بر کانتون احاطه دارد. شیب عمومی خاک چین از جبال مرتفع سینکیانگ و تبت در مغولستان در غرب به طرف نواحی پست ساحلی در شمال است. مغولستان فلاتی است مرتفع، با فرازای تقریبی 11520 گز که جبال رفیعی بر آن احاطه دارد، بیابان گربی در مرکز این فلات است. پهنه های وسیعی در سینکیانگ را بیابانها یا کوههای مرتفع اشغال کرده اند. رشته ٔ تین شان این ناحیه را به دو قسمت منقسم میسازد: حوضه ٔ دزونگاری در شمال است. و شبکه ٔ رودهای ایلی و ایرتیش آن را مشروب میکنند در جنوب تین شان بین تین شان و بیابان وسیع تاکلاماکان، حوضه ٔ تاریم واقع است. جاده ٔ قدیم معروف به جاده ٔ ابریشم از سینکیانگ میگذشت. تبت فلات مرتفعی است که فرازای متوسط آن 4570 گز است. کوههائی که کناره ٔ این فلات را تشکیل میدهند از مرتفعترین کوههای جهانند. از آن جمله است کونلون در شمال، هیمالایا در جنوب، و رشته کوههائی در شرق که از سچوان به طرف جنوب در یون نان کشیده شده اند و عبور از آنها تقریباً غیرممکن است. رودهای سند، براهماپوترا، و سالوین، هر سه در این فلات سرچشمه میگیرند. منچوری دو رشته جبال در امتداد شمال - جنوب دارد: یکی خینگان بزرگ در غرب و دیگری چانگپای در شمال. دره های وسیع و حاصلخیزی در میان این کوهها قرار دارد که رودهای آمور، سونگاری، اوسوری، یالو، و غیره آنها را مشروب میکند. از جنبه ٔ تاریخی، چین چند کوه مقدس داشته است که از آن جمله تای یا تای شان (در شانتونگ) را میتوان نام برد. چین را سه شبکه ٔرودهای عظیم: هوانگ (رود زرد) در شمال، یانگ تسه در چین مرکزی، و سی کیانگ (رود غربی) در جنوب، زه کشی میکند. دیگر از رودهای مهم چین آمور است و ریزابه هایش (سرنگاری و یالو) در منچوری پِی، که بندر تین تسین بر آن واقع است، هوای، چینتانگ، که هانگچو بر مصب آن قرار دارد، و بالاخره مین، که در فوچو به دریا میریزد. و رودهای سند، سالوین، مکونگ و برهماپوترا نیز در چین سرچشمه میگیرند، اما در برمه، هند، و هندوچین جاری میشوند. رود تاریم در سینکیانگ مهمترین رود داخلی چین است. اگر چه چین دریاچه های بسیار دارد فقط معدودی از آنها وسعت قابل ملاحظه ای دارند از آن جمله است تونگتینگ، در هونان، پویانگ، در کیانگسی، و تای و هونگ تسه در کیانگسو. چون رودهای عمده در چین از غرب به شمال جاری است، برای تسهیل ارتباط بین نواحی شمالی و جنوبی، مخصوصاً در نواحی پرجمعیت جنوبی، شبکه ای از کانالها تعبیه شده است که مهمترین آن کانال بزرگ پایون - هواست که هانگچو را به پکن مرتبط میسازد.
منابع طبیعی: چین از لحاظ کشاورزی متنوع است و میتوان آن را به ناحیه ای دارای رستنیها حیوانات مخصوص به خود تقسیم کرد. در جنوب، دره ٔ سی کیالگ (رود غربی) دارای رستنیهای مدارگانی است، غلات سالی سه بار و سبزیجات تا سالی هفت بار محصول میدهند، برنج، نیشکر، توتون، بعمل می آید. در چین مرکزی در دره ٔ یانگ تسه و در نواحی جنوبی، محصول عمده برنج است و چای و ابریشم این ناحیه مشهور میباشد. چین شمالی و منچوری جنوبی منطقه ای از جنگلهای درختان برگ ریز بوده است، ولی پهنه های وسیعی از آن جنگل سترده شده است، و مزارع گندم، پنبه، ارزن، و ذرت خوشه ای جایگزین جنگلها شده است. منچوری شمالی یگانه منطقه ٔ سیاخاک پرمایه ٔ چین است، این منطقه زمانی استپ بوده، ولی اکنون در بیشتر آن گندم و سویا (گیاه یکساله است که دانه های آن شبیه به لوبیای کوچک است و از آن برای خوراک استفاده میکنند) زراعت می شود. جمعیت چین برابر سرشماری سال 1953 و 1954 م. 582584839 تن بود اما این رقم دائماً افزایش می یابد چنانکه اخیراً آن را حدود 650 میلیون نوشته اند.
صنایع: چین همیشه کشوری زراعتی بوده است و حتی در زمان حاضر نیز نیمی از سکنه ٔ آنها کشاورز هستند و بسبب کثرت جمعیت زمینی که قابل کشت و زرع ولی ناکشته باشد در چین وجود ندارد. پس از آمدن کمونیستها و اقدام به اصلاحات ارضی و تقسیم مجدد اراضی در 1950- 52 نظام کشاورزی چین صورت تعاونی پیدا کرد. در 1956 م. 90% کشاورزان عضو شرکتهای تعاونی بودند. در سال 1958 اقدام به تبدیل نظام تعاونی به نظام اشتراکی شد. از جنبه ٔ زراعتی، کوه چینلینگ چین را به دو ناحیه تقسیم میکند. محصولات عمده ٔ ناحیه ٔ شمالی گندم، ارزن، و ذرت خوشه ای است، که عموماً به طور دیم کاشته میشود، ولی در مغولستان داخلی آبیاری هم معمول است، فرآورده های عمده ٔ دیگر این منطقه جو، جو برهنه، نخود، شاهدانه، پنبه، توتون، پسته ٔ زمینی و غیره است. محصول عمده ٔ ناحیه ٔ جنوب، برنج است. چای در تپه های منطقه ٔ مرز بین نوکین و کیانگسی در مغرب چکیانگ، در شمال غربی کیانگسی، و در سچوان بعمل می آید. در سال 1900 م. بیش از چهل درصد چای جهان را چین تولید نمود ولی در سالهای بعد این مقدار تقلیل یافت. دیگر از فرآورده های چین جنوبی، خیزران، نیشکر، توتون، پنبه (در دره ٔ یانگ تسه) و انواع سبزیها، و در نواحی ساحلی انواع مرکبات است. قبل از جنگ چین و ژاپن، بیشتر کارخانه ها و کارگاههای صنعتی چین در شهرهای ساحلی و یا مناطق رود یانگ تسه تمرکز یافته بود. پس از توسعه یافتن مخاصمات چین و ژاپن در سال 1937م. قریب 640 کارخانه و کارگاه به ناحیه ٔ غربی منتقل شد. کارخانه های صنعتی چین تا سال 1949 م. در مالکیت خصوصی اشخاص بود. از آن به بعد، دولت برای تغییر دادن این وضع اقدام کرد و سرانجام در سال 1959 م. کارخانه ها تحت نظارت دولت درآمد. جنگ دوم جهانی باعث توسعه ٔ صنعتی چین گردید.
استفاده از راههای آبی از قدیم الایام در چین اهمیت داشته است و شبکه های عمده برای این منظور شبکه های هوانگ هو در شمال و یانگ تسه در جنوب بوده است. جهت جریان این رودها از غرب به شرق است و کانال های متعدد و شاخه های مختلف آنها را بهم متصل و ارتباط میان مناطق مختلف را تأمین میکند. بزرگترین کانال سرزمین چین، کانال بزرگ یایون هو (بطول حدود 1600 کیلومتر) است، که میان هانگچو و پکن ساخته شده است. از سال 1937م. اهمیت کشتیرانی در آبهای داخلی بیشتر شد. امروزه 1/4 حمل و نقل آبی کشور از طریق آبهای ساحلی انجام میگیرد. آغاز ساختمان راه آهن چین را باید از 1876 م. دانست، که بازرگانان انگلیسی و امریکائی شانگهای خط کوتاهی بطول 16 کیلومتر ایجاد کردند، که دولت چین نابودش کرد. پس از شکست یافتن (1895 م.) چین از ژاپن، دولت چین بفکر احداث خطوط راه آهن افتاد. در سال 1955 چین در حدود 29000 کیلومتر خط آهن داشته است. استفاده از راههای هوائی از سال 1929م. بوسیله ٔ چند شرکت امریکائی و آلمانی برای حمل و نقل مراسلات پستی میان چین و اروپا آغاز شد، و بتدریج با تشکیل شرکتهای ملی توسعه یافت، چنانکه در سال 1953 م. بیشتر شهرهای بزرگ ارتباط هوائی داشتند. از نظر حکومت، چین تاریخی کهنسال و طولانی دارد. قدیمترین حکومتی که از آن اطلاع داریم حکومت خاندان شانگ (1523- 1027 ق.م.) است، که در رأس دستگاه حکومتی خاقان قرار داشت، امور جنگی و مذهبی زیر نظر او، و وظیفه ٔ دفاع از مملکت و تأمین آرامش و آسایش ملت بر عهده ٔ وی بود. سلسله ٔ چو (1027- 256 ق.م.) نظام ملوک الطوایفی را برقرار کرد. سرانجام ملوک الطوایف سبب انقراض آن گردیدند (256 ق.م.) و پس از مدتی هرج و مرج، خاندان چین بر همه ٔ ایالات مستولی شد، و امپراتوری چین را بنا نهاد که تا دوران ما دوام یافت و در 1911- 1912 م. در برابر سیستم حکومتی جدیدی که ره آورد مغرب زمین بود؛ یعنی حکومت جمهوری، از هم پاشید. پس از 15 سال آزمایش و خطا، در سال 1926 تا 1928 م. حکومت جدیدی روی کار آمد که در برابر حزب کوئومینتانگ مسئول بود و تا سال 1946 زمام امور را در دست داشت، و در این سال با یک انقلاب نظامی از چین خاص بیرون رانده شد، و اداره ٔ امور مملکت به دست کمونیستها افتاد و جمهوری خلق چین تأسیس گردید (اول اکتبر 1949م.). نخستین امپراتوری چین بوسیله ٔ سلسله ٔ چین تأسیس گردید، و در این دوره ملوک الطوایفی برافتاد، و ساختمان دیوار بزرگ چین آغاز گردید، و نظام حکومتی این سلسله تا قرن 20م. دوام یافت. پس از چندی هرج و مرج سلسله ٔ هان سلطنت یافت. در این دوره، چین در جهت غرب گسترش یافت، هونهای فلات مغولستان دفع شدند و چین با آسیای مرکزی و غربی و حتی دولت روم ارتباط یافت. در دوره های اخیر، دین بودائی وارد چین شد. دوره ٔ معروف به سه پادشاهی مقدمه ٔ چهار قرن ملوک الطوایفی و جنگ بین ممالک کوچک و تاخت و تاز هونها در قسمتهای شمالی بود. در این دوره ٔ نامساعد، ترقی فرهنگی سریعی در چین روی داد. آیین بودا و تائو رواج یافت، و آیین کنفوسیوس را به مخاطره انداخت. پیشرفتهای علمی هندیان در طب، ریاضیات، نجوم، معماری اقتباس شد، و هنر رونق یافت. در دوره ٔ سلسله ٔ تسین ملوک الطوایفی تا حدی تجدید گردید، و قدرت مرکزی ضعیف شد. در دوره ٔ سلسله های سوئی و تانگ، بار دیگر امپراتوری وحدت یافت، و ساختن کانال بزرگ آغاز گردید. از پیشرفتهای عمده ٔ این عصر درخشان برقرار شدن روش امتحان ازمستخدمین دولت و تجدید حیات آیین کنفوسیوس بود. بالاخص اشعار آبدار و جاندار این دوره جالب است. با ضعف دولت تانگ دگربار چین تجزیه شد، و دوره ٔ معروف به سلسله های پنجگانه و ده مملکت مستقل آغاز گردید. فن چاپ در این دوره پیشرفت کرد و رسم بستن پای زنان، که زنان چینی را هزار سال در بدبختی نگاه داشت ظاهراً از آثار این دوره است. در طی سه قرن بعد چین دستخوش تجزیه بود، سلسله ٔ سونگ در چین مرکزی و جنوبی سلطنت داشت. و در عین حال اقوام وحشی قراختای، جرجن و تانگوت [یا تنگغوت یا تنغوت] در چین شمالی و غربی دولتهائی تأسیس کردند، که سرانجام به دست چنگیزخان برافتاد. دولت قراختای از سال 916 تا 1125م. دوام یافت، در جناح غربی، نزدیک انتهای دیوار بزرگ چین، سرزمین چین تحت اشغال قومی تبتی به نام تانگوت بود که در حدود سال 990م. دولتی تشکیل دادند، که در سال 1032م. به دست چنگیزخان برافتاد. عصر سونگ با رواج ادب و فلسفه، اختراع حروف قابل انتقال، باروت، و قطب نما ممتاز است. مغولها سرانجام مقاومت چین جنوبی را هم در هم شکستند (1279)، و بدین طریق، برای نخستین بار سراسر چین تحت استیلای سلسله ٔ خارجی یوان درآمد، که بوسیله ٔ قوبلای قاآن تأسیس شده بود، پس از سلسله ٔ یوآن سلسله ٔ چینی مینگ سلطنت کرد. در این دوره پایتخت از نانکینگ به پکن منتقل گردید (1421 م.). در همین دوره پای اروپائیها به چین باز شد. پرتقالیها در سال 1557 م. در ماکائو مهاجرنشین دایر کردند و مواجه با سیاست ضدخارجی چین شدند. اسپانیائیها در سال 1557 م. هلندیها در 1606 م. و انگلیسیها در 1637 م. به چین راه یافتند. مقارن این احوال منچوها در سال 1644 م. سلسله ٔ چینگ یا منچو را تأسیس کردند. برای اطلاع از انقلابات نیم قرن اخیر و حکومت کنونی چین رجوع به دائره المعارف فارسی شود.

معادل ابجد

براهماپوترا

858

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری