استعلا
افضل
Best-, Beste, Bester
1325
شستن
بهره جستن
پاکی خواستن
جایز دانستن
زن آبستن
جایزدانستن
برخاستن
کاستن
اراستن
نگریستن
یخ بستن
به پاخواستن
برتری داشتن
بیزاری جستن
برتری دادن
برتری یافتن
برتری و رجحان
دوری جستن