معنی برنده اسکار1935 بازیگری زن
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Acting, Histrionics, Stage
برنده
Bearer, Biting, Gainer, Incisive, Keen, Winning, Remover, Trenchant, Victor, Victorious, Winner
بازیگری تراژدی
Tragedian
ارث برنده
Inheritor
برنده (کالبدشناسی )
Efferent
تحلیل برنده
Wearing
نا برنده
Obtuse
ابزارهای برنده
Cutlery
برگ برنده
Bargaining Chip
برنده (سخن)
Cutting
برنده جایزه
Prize
برنده شدن
Carry, Overcome, Outmatch
جایزه برنده
Stake
معادل ابجد
850