معنی بروات
لغت نامه دهخدا
بروات. [ب َ رَ] (اِ) ج ِ بَرات. (ناظم الاطباء). جمعی است که از کلمه ٔ برات ساخته اند و برات خود نیز در اصل برائت بر وزن سلامت است. (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال 1 شماره ٔ 2، از مطرزی). دستاویزها. سندها. چکها. براتها. حواله ها. (ناظم الاطباء): چندان برین گونه آمدشد کردندی که آن بروات در دست ایشان کهنه شدی و طمع از آن منقطع کرده. (تاریخ غازانی ص 244). و همه اوقات و ساعات پروانه ها و احکام و بروات و انعام در حق ایشان مجری داشته. (تاریخ قم ص 5). مستوفی اسناد را ضبط و بموجب بروات مهر وزیر و کلانتر و مستوفی حواله و بازیافت میشود. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 45 و 47).
- بروات شریفه، براتهای پادشاهی. (ناظم الاطباء).
بروات میان
بروات میان. [ب َ رَ ت ِ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ شهرستان بم. سکنه ٔ آن 800 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، حنا، خرما و مرکبات است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 8).
بروات پائین
بروات پائین. [ب َ رَ ت ِ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان بم. سکنه ٔ آن 780 تن است. آب آن از قنات ومحصول آن غلات است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 8).
بروات بالا
بروات بالا. [ب َ رَ ت ِ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان بم. سکنه ٔ آن 897 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، خرما، حنا و مرکبات است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 8).
فارسی به انگلیسی
Papers
فرهنگ فارسی هوشیار
از برات چک ها تنخواه ها سفته ها (اسم) جمع برات
حل جدول
روستایی در بم
روستایی در بم
بروات
چک ها و سفته ها
بروات
روستاى خرماى مرغوب بم
بروات
چکها و سفتهها
بروات
انگلیسی به فارسی
بروات چاپی
bills for collection
بروات وصولی
bills receivable
بروات دریافتنی
agiotage
معاملات احتکاری بروات
صرافی، معاملات بروات
معادل ابجد
609