معنی بزرگترین پر در بال طیور

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

بال و پر

پر و بال


پر و بال

(اسم) بال و پر، نیرو توانایی قدرت.


طیور

جمع طائر، پرندگان


پر و بال زدن

(مصدر) پرپر زدن بال و پر زدن، نفرینی است کنایه از مردن: آی خ پر و بال بزنی.

لغت نامه دهخدا

طیور

طیور. [طَی ْ یو] (ع ص) تیزرو. || چالاک. یقال: هو طیورٌ فیورٌ؛ ای حدیدٌ سریعالفیئه. (منتهی الارب). ای سریعالتحول من امر الی آخر. (قُطر المحیط).

طیور. [طُ] (ع اِ) ج ِ طیر. پرندگان. مرغان. جج ِ طائر: الا آنک او را باد و دیو و پری و وحوش و طیور در فرمان بود و مرا نیست. (ترجمه ٔ طبری بلعمی).
بدام زلف تو گه آدمی و گاه ملک
گهی وحوش گرفتار و گه طیورانند.
حکیم حاذق (آنندراج).


بال و پر

بال و پر. [ل ُ پ َ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) پرو بال:
جز صبر تیر او را، اندر جهان سپر نیست
مرغیست صبرکاو را جز خیر بال و پر نیست.
ناصرخسرو.
نگویی بیضه یکرنگ است و مرغان هریکی رنگی
نوای هر یکی رنگی دگرسان بال و پر دارد.
ناصرخسرو.
هر خشک و تر که یافتم از غم بسوختم
هربال و پر که داشتم از دم بسوختم.
خاقانی.
کوچه تنگ است ای پسر، با پر نگنجد هیچ مرغ
بال و پر بگذار تا بتوانی آسان آمدن.
خاقانی.
دور گردون گسست بیخ و بنم
مرگ یاران شکست بال و پرم.
خاقانی.
مگراقبال شمعی نو برافروخت
که چون پروانه غم را بال و پرسوخت.
نظامی.
و رجوع به پرو بال شود.
- بال و پر دادن، نیرو دادن. دست قدرت او را گشادن. نیرومند ساختن. گذاردن که بسط قدرت یابد. پروبال دادن.
- بال و پر زدن، تکان دادن پرندگان پر و بال خویش را برای پراکندن حشرات از تن خود یا بهنگام سر بریدن و گاه بهنگام پراکندن و پاشیدن دانه بر ایشان یا جوجگان بهنگام مشاهده ٔ مادر که قصد طعمه دادن به ایشان دارد.
- || پریدن و پرواز کردن بسوی چیزی یا در طلب چیزی و یا در هوای چیزی:
دلی که بال و پری در هوای خاک بزد
ندید خواب شکفتن چو غنچه ٔ تصویر.
خاقانی.
- بال و پرزده، پرو بال زده در مقام نفرین گفته شود.


پر و بال

پر و بال. [پ َ رُ / رْ رُ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) پَر. مجازاً نیرو. قدرت. توانائی:
بخواهم که شاها عنایت دهی
که باشد مرا عون تو پَرّ و بال.
؟ (فرهنگ اسدی نخجوانی).


پر و بال زدن

پر و بال زدن. [پ َ رُ زَ دَ] (مص مرکب) پرپر زدن.دست و بال زدن مرغ. و نفرینی است: پر و بال بزنی !

فرهنگ عمید

طیور

طایر

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

طیور

پرندگان، ماکیان

کلمات بیگانه به فارسی

طیور

پرندگان

فرهنگ فارسی آزاد

طیور

طُیُوْر، پرندگان (مفرد: طائِر) جمع های دیگر طائِر، طَیْر و اَطْیار است،

معادل ابجد

بزرگترین پر در بال طیور

1553

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری