معنی بزرگ ترین شهر ایالت ویسکانسین
حل جدول
میلواکى
شهر ایالت ویسکانسین
میلواکى
میلواکی
مرکز ایالت ویسکانسین
مدیسن
مرکز ایالت ویسکانسین آمریکا
مدیسن
شهرى در ایالت ویسکانسین
میلواکى
شهری در ایالت ویسکانسین
میلواکى
آدامز
هشتمین شهر بزرگ ایالت کالیفرنیا
اوکلند
شهر ایالت میشیگان
دیترویت
لغت نامه دهخدا
شهر بزرگ. [ش َ رِ ب ُ زُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) مدینه. کوره. (دهار). در برابر شهرک که شهر خرد است.
ترین
ترین. [ت َ] (مزید مؤخر = تر، تفضیلی +ین نسبت) علامت صفت عالی. پساوندی است که چون بر صفتی افزون گردد آنرا ممتاز سازد. چون بد+ترین = بدترین. به + ترین = بهترین. بزرگ + ترین = بزرگ ترین:
از عباد ملک العرش نکو کارترین
خوشخویی، خوش سخنی، خوش منشی، خوش حسبی.
منوچهری.
چنان دان که نادان ترین کس تویی
اگر پند دانندگان نشنوی.
(از سندبادنامه ص 234).
تازه ترین سنبل صحرای ناز
خاصه ترین گوهر دریای راز.
نظامی.
مبارکتر شب و خرمترین روز
که دوشم قدر بود، امروز نوروز.
سعدی.
و رجوع به صفت شود.
واژه پیشنهادی
فارسی به عربی
عاصمه
فارسی به ایتالیایی
metropoli
معادل ابجد
2103