معنی بستک

لغت نامه دهخدا

بستک

بستک. [ب َ ت َ] (اِخ) از توابع طهران و دارای معدن زغال سنگ می باشد.

بستک. [ب َ ت َ] (اِخ) نام دهستان حومه ٔ بخش بستک شهرستان لار است. این دهستان بین دهستان لمزان و گوده و فرامرزان واقع وزمین آن جلگه ای است. هوایش گرم و خشک آب مشروب آن از چاه و باران و جزئی قنات. زراعت غلات آن بطور کلی دیمی است. محصولاتش عبارتند از غلات، خرما، سبزی، شغل اهالی، زراعت و کسب میباشد. این دهستان از 14 آبادی ومزرعه تشکیل میشود و مجموع نفوس آن در حدود 13500 تن است. روستاهای مهم آن عبارتند از: جناح کوهج، هرنک، کوه خرد و لاور. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

بستک. [ب َ ت َ] (اِ) بستو. مرتبان کوچک سفالین و چینی، معرب آن، بُستوقه. (رشیدی). مرتبان کوچک که نام دیگرش بستو است. (فرهنگ نظام). رجوع به بستو و بستوقه شود. || چمچه. || خادم و خدمتکار. (ناظم الاطباء).

بستک. [ب َ ت َ] (اِخ) دهی است از دره ٔ لار لاریجان آمل با 8500 پا ارتفاع. رجوع به سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو متن انگلیسی ص 41 و 115 و ترجمه ٔ آن ص 67 و 155 شود.

بستک. [ب َ ت َ] (اِخ) نام یکی از بخشهای پنجگانه شهرستان لار محدود بحدود زیر: از خاور شهرستان بندرعباس، از شمال بخش مرکزی لار، از جنوب بخش لنگه، از باختر بخش گاوبندی و در مرکز شهرستان قرار گرفته است. هوایش در تمام نقاط گرم و خشک و در تابستان با بادهای سوزان. آب مشروبش عموماً از چاه و باران و آبهای جاری موجود شور و دارای مواد گوگردی میباشند. محصولاتش عبارتند از غلات، خرماو جزئی صیفی و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی اهالیش عبا، و چادرشب بافی است. این بخش از شش دهستان بشرح زیر تشکیل شده: حومه. فرامرزان. گوده. لمزان. دژگان. رویدر. و مجموع قراء و قصبات آن 73 و تعداد نفوسش در حدود 31 هزار تن و مرکز بخش قصبه ٔ بستک میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

بستک. [ب ُ ت َ] (اِ) صمغ درخت پسته است. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). صمغ درخت پسته و یا کندر. (ناظم الاطباء). گیاهی است دارویی، اکلیل الملک. (یادداشت مؤلف).قسط. (فرهنگ فارسی معین). || بعضی گویند کندر است و بعضی دیگر گویند صمغی است مانند کندر و به عربی لبان خوانند. (برهان). و رجوع به کندر شود.

بستک. [ب َ ت َ] (اِخ) نام ولایتی است ازپارس قریب به بحر عمان و لار خارک کرمان که حاکمی خاص دارد. کلاً اهل سنت اند. (انجمن آرا) (آنندراج). نام ولایتی است در فارس (جنوب ایران). (فرهنگ نظام). در حدودالعالم، بستکان آمده است. رجوع به بستکان شود.
قصبه ٔ مرکزی بخش بستک شهرستان لار و مختصات جغرافیایی آن بقرار زیر است: طول آن 54 درجه و 23 دقیقه و عرض آن 27 درجه و 14 دقیقه. ارتفاع آن از سطح دریا 212 گز میباشد. این قصبه در 120 هزارگزی جنوب شهر لار کنار شوسه ٔ لار به لنگه و لار به بندرعباس واقع است. هوای آن گرم و آب مشروب قصبه از چاه و باران میباشد و بر طبق آخرین آمار دارای 3602 تن سکنه میباشد. شغل مردم زراعت، تجارت و پیله وری و صنایع دستی اهالی عبا و چادرشب بافی است و در حدود 150 باب دکان و یک دبستان و بخشداری، ژاندارمری، دارایی و دفتر پست دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


سگ بستک

سگ بستک. [س َ ب َ ت َ] (اِ مرکب) سگی است که زیرک و با فراست باشد. (ناظم الاطباء).


بستک آباد

بستک آباد. [ب َ ت َ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش صومای شهرستان ارومیه در 18هزارونیم گزی شمال هشتیان و 10هزارگزی جنوب خاور راه ارابه رو چهریق به سلماس و در دامنه قرار دارد. سرزمینی است سردسیر با 165تن سکنه. آبش از چشمه، محصولش غلات، توتون و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی اهالی جاجیم بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

فارسی به انگلیسی

بستک‌

Cruse, Jar, Pitcher, Shock

حل جدول

بستک

رختخواب


اثر تاریخی شهر بستک

قلعه سیبه

فرهنگ معین

بستک

خادم، خدمتکار، چمچه کوچک. [خوانش: (بُ تَ) (ص. اِ.)]

نام های ایرانی

بستک

پسرانه، رختخواب، نام یکی از بزرگان دوره سکایی (نگارش کردی: بهستهک)

گویش مازندرانی

دستک بستک

پیرایه – تهمت

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

بستک

482

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری