معنی بلاها

حل جدول

بلاها

بلیات،بلیه


بلاها و سختى ها

زلازل

فرهنگ فارسی هوشیار

فواقع

بلاها، سختیها


طبار

بلاها و سختیها


بواهد

بلاها و سختیها


قوامیس

سختی ها پتیارها (بلاها)


محن

بلاها، آزمایشها، اندوه ها


اخطار

جمع خطر، بلاها، تهلکه ها


طوارق

جمع طارقه، بلاها که به شب رسد


غوایل

(اسم) جمع غائله (غایله) سختی ها بلاها.


دواغل

(تک: داغله) (تک ندارد) پتیاره ها (بلاها)

لغت نامه دهخدا

مآود

مآود. [م َ وِ] (ع اِ) بلاها. (منتهی الارب) (آنندراج).بلاها و بدبختیها. (ناظم الاطباء). رماه اﷲ بالمآود؛ خدای او را در بلاها افکند. (از ذیل اقرب الموارد).

مترادف و متضاد زبان فارسی

بلایا

مصایب، بلاها، مصیبت‌ها، رنج‌ها، گرفتاری‌ها

فرهنگ عمید

زلازل

[جمعِ زلزله] = زلزله
[مجاز] بلاها و سختی‌ها،

فرهنگ معین

اخطار

(اَ) [ع.] (اِ.) جِ خطر؛ بلاها، سختی ها.

معادل ابجد

بلاها

39

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری