معنی بلوف

لغت نامه دهخدا

بلوف

بلوف. [بْلُف ْ / ب ِ لُف ْ] (فرانسوی، انگلیسی، اِ) بلف. رجوع به بلف شود.
- بلوف زدن، بلف زدن. رجوع به بلف زدن شود.

فارسی به انگلیسی

بلوف‌

Bid, Bluff

حل جدول

بلوف

فیلمی از ساموئل خاچیکیان

فرهنگ عمید

بلوف

[مجاز] ادعای دروغین کسی برای ترساندن یا تحت تٲثیر قرار دادن دیگران،
نوعی بازی ورق که بازندۀ آن کسی است که بیشترین برگه را داشته باشد،

مترادف و متضاد زبان فارسی

بلوف

توپ و تشر، گفتارتهدیدآمیز، چاخان، لاف، گزافه، ادعای‌بی‌اساس

فرهنگ فارسی هوشیار

بلوف

توپ و تشر


بلوف زدن

(مصدر) لاف زدن چاخان کردن توپ خالی زدن دروغ گفتن یک دستی زدن.

واژه پیشنهادی

بلوف زنی

خالی بندی


فیلمبردار فیلم بلوف

غلامرضا آزادی


کارگردان فیلم بلوف

ساموئل خاچیکیان


موسیقی فیلم بلوف

فریبرز لاچینی


نویسنده فیلم بلوف

علی شاه حاتمی


تهیه کننده فیلم بلوف

حسین یاریار


از بازیگران فیلم بلوف

آتنه فقیه نصیری

احمدرضا جغتایی

حسن درگزنی

معادل ابجد

بلوف

118

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری