معنی بنا
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(بَ نّ) [ع.] (اِ.) کارگر ساختمانی ماهر که زیر نظر معمار یا مهندس کارهای ساختمانی انجام می دهد.
(بَ) [ع. بناء] (اِ.) ساختمان، ج. ابینه.
فرهنگ عمید
کسی که پیشهاش ساختن خانه و سایر کارهای ساختمانی است، سازندۀ عمارت، گِلکار، والادگر، راز،
عمارت، ساختمان،
بُن، پایه، اساس،
(اسم مصدر) ساختن،
* بنا کردن: (مصدر متعدی) عمارت کردن، ساختمان کردن، ساختن عمارت،
* بنا نهادن: (مصدر متعدی)
ساختمان کردن،
بنیاد کردن، بنا کردن، قرارگذاشتن،
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
سازه، گلکار
فارسی به انگلیسی
Bricklayer, Building, Construction, Erection, Mason, House, Structure
فارسی به ترکی
çözülemeyen problem, 2) çıkmaz sokak inşaat ustası
فارسی به عربی
بناء، بنایه، موسسه
تعبیر خواب
بنا و ساختمان در خواب های ما آرزو و آمال است و کارهایی است که بر مبنای هوای نفس می خواهیم انجام دهیم نه بر اصل تعقل و محاسبه و دور اندیشی. بنا هر حالتی در خواب داشته باشد گویای برداشتی است که از خودمان داریم و شناخت ناخودآگاه خودمان است و چه بسا ممکن است این شناخت نادرست باشد. به هر صورت تجسم این برداشت در خواب ساختمان و بنا است. -
ترکی به فارسی
ساختمان
گویش مازندرانی
بنیان – اساس
فرهنگ فارسی هوشیار
عمارت، ساختمان، خانه
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
Einrichtung (f), Gründung (f), Bau (m), Bauen (n), Bauwerk (n), Gebäude (n)
واژه پیشنهادی
سازه
معادل ابجد
53