معنی بندگی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
غلامی، بنده بودن، نوکری، عبودیت، اطاعت، فرمانبرداری. [خوانش: (بَ دِ) [په.] (حامص.)]
فرهنگ عمید
بنده بودن،
عبادت، پرستش،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
پرستش، عبودیت، خدمت، خدمتکاری، خدمتگزاری، غلامی، نوکری، اسارت، بردگی، اطاعت، انقیاد،
(متضاد) ربوبیت، آقایی، آزادی، حریت
فارسی به انگلیسی
Bondage, Servitude, Slavery, Thraldom, Thrall, Thralldom, Vassalage
فارسی به عربی
عبودیه
فرهنگ فارسی هوشیار
طاعت، عبادت، عبودیت، مملوکیت، رقیت
معادل ابجد
86