معنی بنیه
فرهنگ معین
توان، توانایی، ساخت، نهاد، آفرینش. [خوانش: (بُ یِّ) [ع.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
فطرت، وجود، نهاد،
حل جدول
توانایى جسمى
فرهنگ واژههای فارسی سره
شالوده
مترادف و متضاد زبان فارسی
توان، قدرت، قوت، نیرو، استطاعت، توانایی، آفرینش، فطرت، نهاد، ساخت
فارسی به انگلیسی
Health, Stamina, Vigor, Vigour
فارسی به ترکی
bünye
فارسی به عربی
دستور، طاقه، معی
گویش مازندرانی
فرهنگ فارسی هوشیار
فطرت، نهاد، وجود
فرهنگ فارسی آزاد
بِنیَه، شکل بنا و ساختمان، صیغه کلمه، شکل جسم، فطرت و ریشه (جمع: بِنیٌ)
معادل ابجد
67