معنی بهاربند

لغت نامه دهخدا

بهاربند

بهاربند. [ب َ ب َ] (اِ مرکب) مکان تابستانی که بالای او باز باشد و شبها اسبان در آنجا بندند و این از اهل زبان بتحقیق پیوسته. ودر محاوره جایی که اسبان را در موسم بهار در آنجا بندند. (آنندراج). طویله ٔ بی سقف که در فصل بهار و تابستان چارپایان را در آن بندند. باربند. بهاربند. (فرهنگ فارسی معین). || خانه ٔ هوادار که فصل بهار در آن نشینند. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

بهاربند

جای بستن چارپایان در بهار و تابستان که سقف ندارد، خانه هواگیر ویژه فصل بهار،

فرهنگ عمید

بهاربند

جای بستن چهارپایان در فصل بهار و تابستان، جایی شبیه ایوان در خارج طویله که در فصل بهار و تابستان چهارپایان را در آنجا می‌بندند،

حل جدول

بهاربند

طویله بی‌سقف تابستانی

طویله بی سقف تابستانی

فرهنگ فارسی هوشیار

بهاربند

‎ طویله بی سقفی که در فصل بهار و تابستان چارپایان را در آن بندند باربند باره بند، خانه هوادار که فصل بهار در آن نشینند.

معادل ابجد

بهاربند

264

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری