معنی بهرمه

لغت نامه دهخدا

بهرمه

بهرمه. [ب َ رَ م َ / م ِ] (اِ) افزاری است که درودگران بدان چوب و تخته سوراخ کنند و بعربی مثقب خوانند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). برمه، پرمه. پرما. آلتی که نجار با آن چوب و تخته را سوراخ کند. مته ٔ درودگران. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

بهرمه

(بَ رَ مَ یا مِ) (اِ.) = برمه. پرمه. پرما: (نج.) مته درودگران.

فرهنگ عمید

بهرمه

پرما

حل جدول

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

بهرمه

شکوفه

معادل ابجد

بهرمه

252

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری