معنی بهیمه
فرهنگ معین
(بَ مِ) [ع. بهیمه] (اِ.) چهارپا، ج. بهایم.
فرهنگ عمید
حیوان چهارپا، از قبیل گاو، گوسفند، اسب، شتر، و استر،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
جانور، چهارپا، حیوان، ستور،
(متضاد) آدم، انسان
فارسی به انگلیسی
Behemoth
فرهنگ فارسی هوشیار
حیوان چهار پا
فرهنگ فارسی آزاد
بَهیمَه، چهارپا، حیوان (جمع: بَهائِم)،
معادل ابجد
62