شناختن، به یاد آوردن، انجام دادن. [خوانش: (بِ. وَ دَ) (مص م.)]
ادا
Place
گذاردن
ادا کردن
272
شادی کردن
اندازه کردن
به خشم آوردن
پشت کردن
پیروى کردن
سود بردن
صادر کردن
گردنکشی کردن
ریز کردن
ناپدید کردن
گرم کردن
شاهرگ گردن
به جا اوردن
به جااوردن
بجا آوردن
به وجود آوردن
به دنیا آوردن
به حساب آوردن
به دست آوردن
به جا آوردن عهد
دبه درآوردن
بجاآوردن
به ستوه آوردن