معنی به هم خوردن

فرهنگ معین

به هم خوردن

برخورد کردن، انحلال یک حزب یا گروه، بد - حال شدن. [خوانش: (~. خُ دَ) (مص ل.)]

حل جدول

فارسی به انگلیسی

به‌ هم‌ خوردن‌

Blend, Collide, Collision, Comport, Knock, Meet

معادل ابجد

به هم خوردن

912

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری