معنی بوت
لغت نامه دهخدا
بوت. (اِ) بیونانی، درختی است ثمر آن شبیه زعرور و حکیم میرمحمدمؤمن، نوشته: ظاهراً درخت کنوس طبری، همین باشد. (فهرست مخزن الادویه) (تحفه ٔ حکیم مؤمن). درختی است نبات آن بنبات زعرور ماند. (آنندراج) (ناظم الاطباء).
بوت. (اِخ) شهری است که در مصر بوده و غیب گویان آن شهرتی داشتند. (ایران باستان ج 1 ص 518).
حل جدول
چکمه و پوتین
مترادف و متضاد زبان فارسی
پوتین، چکمه، نیمچکمه
معادل ابجد
408