معنی بورس
لغت نامه دهخدا
بورس. (فرانسوی، اِ) بازاری که داد و ستد و معامله (بخصوص اوراق بهادار) در آنجا انجام گیرد. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ معین
خرید و فروش اوراق بهادار، بها بازار (فره)، کمک هزینه پرداختی به دانشجو جهت تحصیل، راتبه (فره). [خوانش: [فر.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
(اقتصاد) مکان خریدوفروش اوراق بهادار و سهام،
شهریهای که دولت، دانشگاه، یا مؤسسهای برای تحصیل به دانشجویی میپردازد،
مکان مخصوص خریدوفروش کالایی خاص: بورس اتومبیل،
حل جدول
بهابازار
فرهنگ واژههای فارسی سره
بها بازار
مترادف و متضاد زبان فارسی
مرکز معاملات اوراقبهادار و سهام، تحصیل به هزینه دولت یاموسسات، شهریه، هزینه تحصیل
فارسی به انگلیسی
Bourse, Exchange, Grant, Stock Exchange
فارسی به ترکی
burs
ترکی به فارسی
بورس
فرهنگ فارسی هوشیار
فروش اوراق بهادار
معادل ابجد
268