معنی بچه‌ دان

لغت نامه دهخدا

بچه دان

بچه دان. [ب َ چ َ / چ ِ ب َچ ْ چ َ / چ ِ] (اِ مرکب) مشیمه. (یادداشت مؤلف). رحم. زهدان که در آن بچه است. (فرهنگ نظام) (ناظم الاطباء) (آنندراج). آنجا که نطفه ٔ بچه بسته شود. مهبل. تخمدان. تأمور. (منتهی الارب).

فرهنگ معین

بچه دان

(~.) (اِمر.) رحم، زهدان.

فرهنگ عمید

حل جدول

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

بچه دان

رحم، مصفوفه

فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به آلمانی

بچه دان

Matritze (f)

معادل ابجد

بچه‌ دان

65

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری