معنی بیاره

فارسی به انگلیسی

نام های ایرانی

بیاره

پسرانه، نام روستایی (نگارش کردی: بیاره)

لغت نامه دهخدا

بیاره

بیاره. [ب َ رَ / رِ] (اِ) ساقه ٔ گیاه. || ریشه ٔ یک قسم گیاه طبی. (ناظم الاطباء).


اسیرک

اسیرک. [اَ رَ] (اِ) بیاره ٔ خربزه را گویند. (برهان) (هفت قلزم).

فرهنگ عمید

بیاره

گیاهی که ساقۀ راست و بلند نداشته باشد و شاخه‌های آن روی زمین بیفتد، مانند بوتۀ کدو، خربزه، خیار، و مانندِ آن، بوته،


جلونک

بوتۀ خربزه، هندوانه، خیار، و مانند آن‌ها، بیاره، بیاج،

حل جدول

بیاره

بوته گیاه


بوته و گیاه

بیاره


بوته گیاه

بیاره

فرهنگ معین

بیاره

(بَ رَ یا رِ) (اِ.) گیاهی که ساقه بلند و مستقیم ندارد و شاخه های آن روی زمین افتد مانند کدو، خربزه و غیره، بوته.


ورکار

(وَ) (اِ.) هر میوه که درخت ندارد و بوته و بیاره دارد مانند: خربزه، هندوانه، خیار و کدو و جز آن.

فرهنگ فارسی هوشیار

بیاره

بوته


چلونک

‎ (اسم) بوته خربزه و هندوانه و مانند آنها بیاره، تخم خربزه و گل آن.


جلونک

بوته خربزه و هندوانه و خیار (اسم) بنه خربزه و هندوانه و کدو و عشقه مانند آنها بیاره.


زوعه

‎ سبک چست، گروزه گروه مردم، پاره ی گیاه، بیاره (قاچ) پلک (قاچ گویش گیلکی) لاهوره (قاچ) شترک (قاچ خربزه)

ضرب المثل فارسی

معادل ابجد

بیاره

218

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری