معنی بیانیه
لغت نامه دهخدا
بیانیه. [ب َ نی ی َ] (اِخ) از فرق غلاه پیروان بیان بن سمعان تمیمی نهدی که ادعای نبوت کرده و معتقد به تناسخ و رجعت بود، و او در ابتدا خود را جانشین ابوهاشم عبداﷲبن محمدبن الحنفیه میدانست بعد راه غلو رفته و امیرالمؤمنین علی را خدا شمرده است. بیان از معاصرین امام محمد باقر (ع) بوده، و در سال 119 هَ. ق. به قتل رسید. (از خاندان نوبختی ص 252).
فارسی به انگلیسی
Declaration, Manifest, Manifesto, Pronouncement, Statement
فارسی به ترکی
demeç
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیاننامه، مانیفست، اطلاعیه، اعلامیه، گزارش
فارسی به عربی
زعم، قائمه الشحن، نشره
بیانیه دولت
البیان الحکومی
بیانیه مشترک
البیان المشترک
صدور بیانیه
إصدار البیان
فرهنگ معین
(بَ یِ) [ع.] (اِ.) اطلاعیه یا نوشته ای که از سوی سازمان، حزب یا شخص مسئولی صادر شود.
حل جدول
معادل فارسی مانیفست
اعلام موضوع یک حزب
بیانیه رسمی
بولتن
بیانیه و اطلاعیه
اعلامیه
آگهی و بیانیه
مانیفست،اطلاعیه، اعلامیه، اعلان، تبلیغ، استحضار
فارسی به ایتالیایی
manifesto
فرهنگ فارسی آزاد
بیانیّه کمونیست. Communist Manifesto- نام رساله ایست که مارکس و انگلز در 1848 منتشر ساختند،
انگلیسی به فارسی
بیانیه
معادل ابجد
78